GIS & RS Sanandaj

نویسنده وبلاگ آرمین فاتحی

GIS & RS Sanandaj

نویسنده وبلاگ آرمین فاتحی

مرتع و مرتعداری

مرتع و مرتعداری

مقدمه

بیش از نیمی از مساحت کشور ایران را مراتع تشکیل می دهد. مرتع به عنوان بستر تحولات اقتصادی و اجتماعی ایلات و عشایر ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زیرا منبع تولید گوشت، لبنیات، پشم و سایر فرآورده های دامی است. همچنین بخشی از گیاهان صنعتی و دارویی از این منبع خدادادی به دست می آید.

اما متاسفانه بسیاری از مراتع کشور به علت تخریب بیش از حد با بحرانی عمیق مواجه شده اند و ادامه ی این روند کشور ما را با مشکلات بسیاری مانند: سیل های مخرب، کم آبی، طوفان، شنهای روان، آلودگی محیط زیست، خشکسالی و قطحی  رو به رو خواهد کرد. از این رو شناخت این بخش به طور قطع تأثیر تعیین کننده ای بر تنظیم و اجرای برنامه هایی که نتیجه ی آن ها تداوم حیات جانداران وابسته به مراتع در ترازهای متفاوت و تنوع زیستی است، خواهد داشت.

امید است این مقاله بتواند سهمی در بهتر شناساندن این بستر حیات داشته باشد و موجب گردد که عزیزان هر چه بیشتر برای اصلاح و حفظ این منبع عظیم الهی کوشا باشند.

مرتع Range

 

 


تعاریف متعددی برای مرتع عنوان شده است:

تعاریف:

مرتع، زمینی است که حداقل مدتی از سال دارای پوششی از گیاهان مرتعی خودرو باشد.(تعریف مرتع در قانون جنگلها و مراتع.)

مرتع به اراضی دایر یا بایر اطلاق می شود که رستنیها در آن به حالت طبیعی رشد کرده میزان بارندگی آن منطقه نسبتاً کم باشد و به وسیله ی حیوانات اهلی و وحشی مورد چرا واقع گردد و هیچ عاملی آن را محدود ننماید.(هادی کریمی،مرتعداری،انتشارات دانشگاه تهران 1369.)

جنگل یا مرتع یا بیشه طبیعی عبارت از جنگل یا مرتع یا بیشه ای است که به وسیله ی اشخاص ایجاد نشده باشد.( قانون حفاظت و بهربرداری از جنگل ها و مراتع با اصلاحات بعدی، مصوب 30/5/1346.)

مراتع، زمین هایی است اعم از کوه و دامنه یا زمین مسطح که در فصل چرا دارای پوششی از نباتات علوفه ای خودرو بوده و با توجه به سابقه ی چرا عرفاً، مرتع شناخته شود. اراضی آیش گر چه پوشش نباتات و علوفه ای داشته باشند مشمول تعریف نیستند. چنانچه مرتع دارای درختان جنگلی خودرو باشد مرتع مشجر نامیده می شود.( آئین نامه ی اجرایی لایحه قانونی واگذاری و احیاء اراضی در حکومت جمهوری اسلامی ایران مصوب شورای انقلاب اسلامی 31/2/1359)

 مرتع: همه ی اراضی دارای پوشش طبیعی به نحوی که خوراک دام از آن حاصل می شود و تجدید حیات آن بطور طبیعی انجام می پذیرد و همچنین آن قسمت از اراضی که برای کمک به تجدید حیات پوشش گیاهی طبیعی آن  بشر دخالت نموده است و پس از این دخالت آن را همانند سایر مراتع اداره می نماید.(تعریف جامعه ی مرتعداران ،  Society for Rang management.)

مراتع شامل همه ی مناطقی است با پوشش بوته، گراس، جنگلهای غیرانبوه و همچنین مناطقی که به علت وجود املاح، شن، صخره و سرانجام خشکی محیط، امکان تولید جنگل تجارتی و یا زراعت میسر نباشد.

در تعریفی دیگر اراضی غیر محصور با پوشش طبیعی و بارندگی کم را که مورد چرای دامهای اهلی و حیات وحش قرار می گیرد، مرتع می نامند.(هدی ؛ Heady, 1975)

مرتع شامل اراضی است با پوشش طبیعی یا بذرکاری شده با گونه های بومی و یا غیربومی که علوفه ی مورد مصرف دام را تأمین می نماید.(والنتاین)

مرتع: زمینی است غیرقابل کشت که از آن عمدتاً برای تولید علوفه استفاده می شود.( گری، 1968)

تاریخچه ی استفاده از مراتع

دانشمندان و متخصصان بر این عقیده اند که گوسفند و بز به وسیله ی ایرانیان قدیم اهلی شده اند و قدمت دامداری را بیش از سی هزار سال می دانند. به هر حال آنچه به صورت تاریخ مستدل و قابل اعتماد وجود دارد، این است که هفت هزار سال پیش اجداد ما در سرزمین سرسبز ایران مشغول دامداری بوده اند و حرفه دامداری از گذشته های بسیار دور یکی از حرفه های مهم ایرانیان بوده و رمه و رمه گردانی در سرتاسر ایران رواج داشته است. حرکت اقوام کوچ رو از نواحی سردسیر به ایران، عمدتاً برای به دست آوردن چراگاه های سرسبز و خرم بوده است، هر چند از آن زمان تاکنون نظام دامداری و مرتعداری دستخوش تغییرات زیادی شده است، اما به احتمال بسیار زیاد مسأله ییلاق و قشلاق و کوچ نیز برای به دست آوردن علوفه های مناسب تابستانه و زمستانه در ایران به شدت رواج داشته است.

سرسبزی مراتع باعث شده که اقوام مختلف دامدار از سرتاسر شمال، شمال غربی و شمال شرقی وارد کشور آباد و خرم ایران شوند و چون بین جمعیت دام و گستردگی و سرسبزی مراتع تعادل وجود داشته است، مدتها مرتعداران بدون هیچ نگرانی مشغول دامپروری بوده اند، و چه بسا تمدن های بسیار عظیمی در این سرزمین شکل گرفته که حاصل سرسبزی و خرمی مراتع ایران بوده است.

رمه های برخوردار از علوفه های مناسب موجبات شکوفایی اقتصاد آن زمان را فراهم می آورده اند، علاوه بر گوسفند و بز، اسبهای چابک ایران که در جهان شهرت بسزایی داشته اند، در همین مراتع سرسبز و خرم و دارای علوفه های متنوع پرورش می یافته اند، و این مراتع سال ها بدون هیچ دلهره، مورد چرای انواع حیوانات اهلی قرار می گرفتند.

در گذشته، علاوه بر حیوانات اهلی حیوانات مختلف وحشی، مانند بز کوهی و سایر حیوانات در کوه ها و دشتهای سرسبز این سرزمین به حیات خود ادامه می دادند، و تا زمانی که دخالت ناروای بشر و استفاده ی غیر اصولی او از مراتع پدیدار نشده بود، هیچ مشکلی در این زمینه وجود نداشت.

انواع مراتع:

انواع مرتع بر اساس نحوه ی رویش و استقرار گیاه:      

مراتع بر حسب اینکه گیاه در آن ها به طور طبیعى روئیده یا استقرار یافته باشد یا انسان در کاشت آن دخالت داشته باشد، به دو دسته ی مراتع طبیعى و مراتع مصنوعی طبقه بندى می شوند. پسچر زمین های زراعتی و گیاهان روییده در زمینهای آیش نیز نوعی مرتع هستند.

مرتع طبیعى  

مرتع طبیعى زمینى است که به صورت طبیعى پوشیده از گیاهان علوفه ای و غیرعلوفه ای و خودرو باشد.

 

مرتع مصنوعی        

مرتع مصنوعی زمینى است که هر سال یا هر چند سال یکبار با تجدد کشت از آن بهره بردارى می شود. مرتع مصنوعی ممکن است به شکل چراگاه یا به صورت کشت کارى مورد بهره بردارى قرار گیرد. مراتع مصنوعی را بر اساس چگونگی بهره برداری به اشکال زیر تقسیم بندی می کنند:

چراگاه: زمینی است که تحت عوامل زراعتی کشت و محصول آن مستقیماً مورد چرای دام واقع شود.

کشتزار: به زمینی اطلاق می شود که تحت عوامل زراعتی کشت می شود و محصول آن پس از برداشت به مصرف خوراک دام می رسد.

کشتزار چراگاه: زمینی است که به صورت منظم پس از هر چین، دام در آن چرا می کند.

چراگاه کشتزار: زمین کشت شده ای است که پس از چرای دام با اجرای عملیاتی نظیر کود دادن و آبیاری از آن محصول برداشت می شود.

انواع مرتع بر اساس نوع پوشش گیاهى:

بر این اساس که در مرتع درخت یا درختچه وجود داشته باشد یا نه، مرتع را به دو دسته ی: مرتع مشجر، مرتع غیرمشجر تقسیم می کنند.   

مرتع مشجر

در این نوع مرتع، انواع درختان خودرو به صورت پراکنده وجود دارد و گیاهان مرتعى در میان درختان روئیده اند. مانند جنگلهای غرب کشور واقع در رشته کوههای زاگرس.

بدیهى است که در جنگلهای انبوه به دلیل نرسیدن نور کافی، امکان رویش گیاهان مرتعى نیست ولی در همین جنگلها قطعات کم درختی نیز یافت می شود که دامداران از آن به عنوان مرتع استفاده می کنند گاوسراهائى که در جنگلهای شمال کشور هستند در چنین مکان هائى شکل گرفته اند. اصطلاحاً مرتع دارای درخت و درختچه، مرتع مشجر نامیده می شود. در شرایط و ضوابط که براساس قانون براى بهره بردارى صحیح از مراتع تنظیم گردیده است، مرتع مشجر چنین تعریف شده است: اگر مرتع دارای درختان جنگلی باشد مرتع مشجر نامیده می شود مشروط بر آن که حجم درختان موجود در هر هکتار، در شمال از حوزه آستارا تا حوزه گلیداغى بیش از پنجاه متر مکعب و در سایر مناطق بیش از بیست متر مکعب نباشد.

 

           

مرتع غیرمشجر

این گونه مراتع دارای پوشش گیاهى غیردرختى و غیردرختچه اى هستند و از انواع گیاهان بوته اى و علفی یکساله و چندساله پوشیده اند. این مراتع را در بیشتر نواحی ایران می توان یافت و بیشتر مراتع کشور از این نوع هستند.          

انواع مرتع براساس فصل بهره بردارى

مراتع قشلاقى:        

به مرتع گرمسیری مرتع قشلاقى نیز گفته می شود اینگونه مراتع که در مناطق گرم واقعند در فصلهای سرد سال به مدت ۵ تا ۷ ماه، مورد استفاده ی دامهای عشایر و دامداران کوچنده قرار می گیرند. بعضی از دامداران خرده پا و روستائیانى که جزء دامداران و عشایر کوچنده نیستند در تمام مدت سال حتی فصلهای گرم سال دامهای خود را در مراتع گرمسیری نگه می دارند.

مراتع ییلاقى:         

مرتع سردسیری یا ییلاقى در ارتفاعات نسبتاً زیاد قرار گرفته است و بیشتر سطح این مراتع در بهار و گاه تا اوایل تابستان پوشیده از برف است. به همین دلیل در تابستان هواى خنک، رطوبت مناسب و علوفه ی تازه دارند. معمولاً در روزهای آخر بهار و اوایل تابستان چراى دامها در مراتع سردسیر آغاز می شود و تا اواخر تابستان و اوایل پائیز که در این مناطق هوا رو به سردی می رود ادامه می یابد. دامداران محلی این مناطق که دامهای خود را در زمستان به گرمسیر نمی فرستند در روزهائى که پائیز و زمستان که هوا آفتابی است و امکان چراى دام در چند ساعت از روز وجود دارد، دامها را به مرتع می برند تا از علوفه ی باقیمانده و آن قسمت از سرشاخه های گیاهان مرتعى که از زیر برف بیرون مانده اند استفاده کنند. دامهای عشایری سه تا چهار ماه از سال را در مراتع ییلاقى چرا می کنند.

مراتع میانبند:

در اوایل بهار که در مراتع گرمسیری با گرم شدن تدریجی هوا علوفه کمیاب می شود، دامداران و عشایر کوچنده به مناطق مرتفع تر دارای هواى ملایم و علوفه ی بهتر کوچ می کنند و تا اواخر فصل بهار در این مناطق باقی می مانند. سپس براى گذراندن تابستان به مناطق مرتفع تر می روند. در آخر تابستان و اوایل پائیز در راه بازگشت، دامها دوباره به این مراتع باز می گردند. به این نوع مرتع، مرتع میانبند یا مرتع بهاره پائیزه گفته می شود. در بعضی از منابع آنها را مرتع بین راه و حدفاصل نیز نامیده اند. دامهای عشایر کوچنده معمولاً یک تا دو ماه از سال از مراتع میانبند استفاده می کنند.

مرتع میانبند بر سر راه رفت و برگشت دامها به ییلاق و قشلاق قرار دارد، بعضی از دامداران نیز که به دلایلی دسترسی به مراتع سردسیری ندارند در فصل تابستان دامهایشان را در همین مراتع نگه می دارند، و دامهای روستائیان محلی نیز در تمام مدت سال از این مراتع استفاده می کنند. مجموعه ی این عوامل باعث شده است تا این مراتع مورد چراى مفرط واقع شوند و به شدت آسیب ببینند. میزان تخریب در مراتع میانبند از دیگر مراتع شدیدتر است.

انواع مرتع براساس دامهای مصرف کننده

هر یک از دامها بنابر طبیعت خود انواع خاصی از علوفه را مورد استفاده قرار می دهد و به سخنى دیگر هر نوع دام، مرتعى را با ویژگی های زیر می پسندد:

گاو: مراتع دارای علف های بلند و چمنزار های مرطوب.

گوسفند: مراتع دارای علف های کوتاه و نرم.

بز: مراتع خشک درختچه اى و دارای خار و خاشاک.

شتر: مراتع دارای بوته های خاردار و مراتع خشک بیابانی و کویری.

گاومیش: مراتع واقع در زمینهاى باتلاقى و مرطوب و داراى گیاهان آبی.

در میان انواع مراتع قطعات وسیعی یافت می شود که ویژگیهای یاد شده در بالا را براى یک گونه دام دارند و بر این پایه می توان آنها را به مراتع: گاوی، گوسفندی، بزى و شتری و مراتع مناسب پرورش گاومیش طبقه بندى کرد.

انواع مراتع بر اساس عوارض طبیعی یا شکل زمین

مراتع کوهستانی:

به مراتعی که در ارتفاعات واقع شده اند و به علت خنکی هوا و میزان بارندگی دارای علوفه با کیفیت بالا هستند و اغلب به عنوان مراتع ییلاقی مورد استفاده قرار می گیرند.

مراتع دشتی:

در مناطق پست تر نسبت به مراتع کوهستانی واقع شده اند و اغلب در زمستان مورد چرای احشام قرار می گیرند.

انواع مرتع براساس تولید و مرغوبیت علوفه

براساس میزان تولید و مرغوبیت علوفه، مراتع را به درجه یک تا پنج طبقه بندی می کنند و در روشی دیگر، مراتع را به: عالی، خوب، متوسط، فقیر، خیلی فقیر و غیربهره برداری تقسیم می کنند. که در ادامه به شرح آنها می پردازیم.

1-  مراتع عالی، خوب: پوشش گیاهی این مراتع برای چرای دام ها مناسب و کافی بوده و قسمت عمده ی پوشش گیاهی این مراتع را گیاهان مرغوب و خوش خوراک مرتعی تشکیل می دهد.

2-  مراتع متوسط: پوشش گیاهی این مراتع مناسب نیست و فقط برای چرای تعداد کمی از دام ها کفاف می دهد، زمینهای این مراتع  برای تخریب شدن آمادگی بیشتری دارند و به همین دلیل باید با برنامه ریزی دقیق به احیاء و تقویت این مراتع کمک کرد.

3-  مراتع ضعیف و نا مرغوب: پوشش گیاهی زمینهای این مراتع خیلی کم است و اکثر گیاهانی که در این زمینها می رویند برای دام ها غیر قابل مصرف است.

سطح مراتع دنیا

طبق آمار سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد، حدود 133/2 میلیارد هکتار مرتع در دنیا وجود دارد. بیشتر سطح خشکی های جهان را مراتع در برگرفته اند طبق آمار اعلام شده به وسیله ی کوک و همکارانش (1986) بیشترین سطح کره زمین به مراتع اختصاص یافته است، بطوریکه مراتع 43% ، جنگلها 18%، اراضی کشاورزی 20%، مناطق مسکونی _ صنعتی4% و اراضی بدون استفاده( یخچالها و قلل کوهها)15%سطح زمین را پوشانیده است .
طبق برآورد هدی(1975)مراتع 47%، اراضی کشاورزی 10%، جنگلهای تجاری 28% و پوششهای دایمی یخی 15%خشکیها را به خود اختصاص داده اند.     
 

سطح مراتع ایران

مساحت ایران بیش از 164 میلیون هکتار است که از این میزان 4/12 میلیون هکتار اراضی جنگلی، 90 میلیون هکتار مرتع، 2/43 میلیون هکتار بیابان و کویر و حدود 4/18 میلیون هکتار اراضی زراعی و باغها هستند. شایان توجه است که از کل مراتع ایران فقط 9/3 میلیون هکتار جزء مراتع خوب درجه بندی شده است.
دفتر فنی مرتع، سطح مراتع ایران را 80-70 میلیون هکتار برآورد کرده است. در کتاب جغرافیای کشاورزی ایران(دکتر تقی بهرامی 1333) سطح مراتع ایران را 15 میلیون هکتار، نیکنام در سال 1341 ، 100 میلیون هکتار شیدایی و نعمتی در سال 1357 ، 106 میلیون هکتار و شرکت اف ام سی آمریکا در سال 1975، با استفاده از تصاویر ماهواره ای مراتع ایران را 90 میلیون هکتار تخمین زده اند، که تخمین فوق با بهره گیری از عکسهای هوایی دارای صحت بالاتری نسبت به سایر تخمین ها است. حدود 46 میلیون واحد دامی مازاد در مراتع وجود دارد و این تعداد باعث افزایش فرسایش خاک در مراتع می گردند. جمعیت بهره بردار مرتع نیز 7/5 برابر توان مراتع برآورد شده است.

اهمیت مراتع

اهمیت مراتع دلایل بسیاری دارد که مهمترین آنها به شرح ذیل است:

حفظ خاک و جلوگیری از فرسایش آن:

وجود پوشش گیاهی در مراتع از برخورد مستقیم قطرات باران با خاک جلوگیری نموده و مانع از ریزتر شدن ذرات خاک می شود. همچنین وجود پوشش گیاهی مانع مسدود شدن راه های نفوذ آب به خاک و جاری شدن سیلاب ها و نهایتاً مانع تخریب مراتع خواهد شد.

تنظیم گردش آب در طبیعت ( آب های زیر زمینی و آب های سطحی ):

تأثیر مراتع در تأمین آبهای زیرزمینی بسیار مهم است. وجود علف ها و گیاهان در مراتع باعث کاهش سرعت رواناب حاصل از بارندگی در سطح زمین می شود. این حالت دو فایده ی عمده دارد:

اول: از شستشوی خاک جلوگیری می شود.

دوم: آب فرصت کافی برای نفوذ در خاک را پیدا کرده و در نتیجه باعث پرآب شدن قناتها و چشمه ها می شود.

ایجاد فضای سبز و تلطیف هوا.

تامین علوفه ی مورد نیاز احشام عشایری و روستایی:

مرتع یکی از منابع تغذیه ی دام هاست. در علوفه ی مراتع خوب تمام مواد خوراکی از قبیل ویتامینها و مواد معدنی مورد نیاز یک دام وجود دارد. علوفه ی مورد نیاز دام از مراتع طبیعی و مصنوعی، زراعت گیاهان علوفه ای و باقیمانده ی سایر زراعت ها تأمین می شود.
بررسی ها در کشور ما نشان می دهند که در شغل دامداری یک خانوار در مدت 7 ماه به حداقل 500 هکتار مرتع نیاز دارد در این صورت 180 هزار خانوار می توانند از مراتع ایران استفاده کنند اما در حال حاضر 916 هزار خانوار بهره بردار از مراتع کشور استفاده می کنند.

زیان ناشی از تخریب اکوسیستمهای مرتعی از نظر اقتصادی به مراتب بیشتر از تولید علوفه، گوشت و سایر فرآورده های لبنی است و ادامه ی بهره برداری های غیراصولی و بی رویه به نابودی منابع آب و خاک و ذخایر غنی کربن این سرزمین می انجامد. ولی با اعمال مدیریت صحیح و اصلاح مراتع می توان ظرفیت مراتع را برای چرای دام تا چند برابر افزایش داد. ارقام فوق نشان دهنده ی اهمیت ویژه ی مراتع طبیعی است.

تولید محصولاتی نظیر گیاهان دارویی ، صمغ ها و رزین ها:

بسیاری از گیاهان مرتعی وجود دارند که استفاده های دارویی، صنعتی  و یا خوراکی دارند از طرف دیگر سالانه حدود 13 هزار تن عسل در اثر تغذیه ی زنبور های عسل از مراتع کشورمان تولید می شود.

اکوتوریسم.

حفظ ذخایر ژنتیکی گیاهی و جانوری.

تامین غذا و مامن وحوش و پرندگان.

با این حال براساس آخرین بررسیهای انجام  شده علوفه ی تولیدی تنها یک چهارم ارزش عرصه های مرتعی است و سه چهارم آن ارزشهای اکولوژیکی و زیست محیطی شامل تأمین بخشی از پروتئین مورد نیاز کشور( بالغ بر 31 درصد گوشت قرمز تولیدی سالانه ی کشور )است. 

ارزش اقتصادی مراتع

منابع طبیعی هر کشور سرمایه ای ملی به حساب می آید که به نسل حاضر و آینده تعلق دارد. رشد و توسعه ی اقتصادی کشور و خصوصا بخش کشاورزی به منابع طبیعی تجدیدشونده مانند جنگلها، مراتع، آب و زمین متکی است. منابع طبیعی تجدیدشونده هم به عنوان نهاده در تولید و هم به عنوان ستاده مطرح است. آب، زمین، چوب جنگل، علوفه ی مراتع، آبزیان و شیلات، گیاهان دارویی، صنعتی و تولید اکسیژن، ستاده محسوب می شود.

بنابر نظر هاینس در ایران قسمت اعظم علوفه ی دامی (88 درصد) بخصوص علوفه ی مورد نیاز گوسفند و بز از مراتع تأمین می گردد.
مراتع علاوه بر ارزشی که در تولید و تأمین علوفه دارند، از سایر جهات نیز دارای اهمیت اند. یک ارزیابی نشان می دهد که ارزش یک هکتار مرتع در سال معادل 232 دلار است  که 25 درصد این میزان مربوط به تولید علوفه و 75 درصد آن مربوط به ارزشهای زیست محیطی است .
به عبارت دیگر ارزش اقتصادی مراتع چهار برابر تولید (7/10 میلیون تن) علوفه ای است که سالانه از مراتع بدست می آید.

پوشش گیاهی مراتع

جوامع گیاهی ایران دارای ترکیبات متفاوتی است. شکل ویژه ی هر یک از این جوامع تحت تأثیر عواملی چون: خاک، اقلیم و شرایط ویژه ی  اکولوژیک منطقه به وجود آمده است. استقرار گیاهان در این جوامع از گوناگونی بسیار برخوردار است در این جوامع انواع گیاهان بوته ای، درختچه، درخت و انواع گیاهان یکساله، دوساله و دائمی را می توان مشاهده کرد.

طبقه بندی گیاهان مرتعی

در فلات ایران حدود 7500 تا 7800 گونه از گیاهان آوندی وجود دارد که متعلق به 1110 جنس و نزدیک به 150 خانواده هستند. فقط 9 جنس از این گیاهان مربوط به گیاهان نهانزادان آوندی و بازدانگان است و بقیه به گیاهان گلدار تعلق دارد. با توجه به اینکه در تمام کره ی زمین مجموع خانواده های گیاهان گلدار فقط 350 خانواده است، تعداد خانواده های گیاهان گلدار ایران بسیار بالا و از این لحاظ با اهمیت است.

گیاهان آوندی

در گیاهان آوندی، آوند چوبی و آوند آبکشی، بافتهای لوله‌ای شکل هستند که سبب انتقال مواد در تمام بخشهای گیاه می‌شوند. همه ی گیاهان این شاخه آوند دارند. این گیاهان را بر حسب ویژگیهایشان به پنجه گرگیان، دم اسبیان و سرخسها تقسیم می‌کنند. هیچ یک از گیاهان این شاخه‌ها توانایی تولید دانه را ندارند. بدین جهت از گروه گیاهان دانه‌دار (پیدازادان) به خوبی تخشیص داده می‌شوند.

گیاهان آوندی را اغلب به نام گیاهان ساکن خشکی می‌شناسند زیرا وجود سیستم آوندی باعث می‌شود که این گیاهان بتوانند در محیط خشک ـ آب و مواد کانی را از پایین‌ترین یاخته‌های ریشه به بالاترین نقطه ی پیکر خود برسانند و رشد کنند. غیر از گیاهان نهاندانه، سایر گیاهان آوندی برای لقاح به آب نیاز دارند.

برای مطالعه ی انواع گیاهان مرتعی، آنها را در سه گروه: گیاهان خانواده گندمیان، گیاهان خانواده ی لگومینه(نخودیان)، و گیاهان دیگر خانواده ها دسته بندی می کنند.

در زیر به شرح مختصری درباره ی هریک از این گروه ها می پردازیم.

گیاهان خانواده گندمیان

این گیاهان، تک لپه ای هستند و بخش عمده ای از گیاهان مرتعی را تشکیل می دهند. نگاهی به وضع پوشش مراتع نشان می دهد که فراوانی گیاهان خانواده گندمیان در میان گیاهان مرتعی قابل توجه است. این گیاهان به دلیل دارا بودن مواد غذایی مناسب و باردهی نسبتاً بالا در واحد سطح،‌ علوفه ی خوبی را به دست می دهند و از گیاهان خوب مرتعی به شمار می آیند.

گیاهان خانواده ی لگومینه

در این خانواده، 430 جنس و متجاوز از 1400 گونه گیاهی وجود دارد. این گیاهان دارای برگ های مرکب از برگچه ها و گلهای منظم یا نا منظم هستند. خانواده ی نخود را به سه خانواده ی فرعی یا مستقل به شرح زیر تقسیم می کنند:

پروانه آسایان                                                      Papilionaceae      

گل ارغوان ها                                                     Caesalpinaceae    

گل ابریشمی ها                                                  Mimosaceae       

در خانواده ی فرعی پروانه آسایان گیاهان علفی، بوته ای چوبی، درختچه و درختی را می توان دید که انواع علفی آنها از نظر تعداد بیشتر است.

گیاهان مرتعی دیگر خانواده ها

به غیر از گندمیان و نخودیان، در میان گیاهان مرتعی تعداد زیادی از گیاهان خانواده های دیگر نیز می رویند که بسیاری از آنها از نظر میزان علوفه ی تولیدی، مواد غذایی موجود در آنها، و مرغوبیت علوفه اهمیت دارند.

پراکنش گیاهان مرتعی

به علت تخریب و انهدام سطح وسیعی از مراتع کشور و عدم دسترسی به عکس های ماهواره ای جدید، تفکیک تیپ های نباتی به ویژه از نظر گیاهان علفی و بوته ای با مشکلات زیادی روبروست. بنابراین پوشش گیاهی براساس آب و هوا، پستی و بلندی و خاک تحت چند تیپ مهم تشریح شده است:

فلور خزری (هیرکانی )

موقعیت جغرافیایی

این منطقه، دامنه های شمالی البرز را شامل می شود و از سواحل خزر تا ارتفاع 2500 متری از گلیداغ در شمال غرب بجنورد تا جنگل های آستارا و ارسباران را شامل می گردد. این منطقه 2/1 مساحت ایران را به خود اختصاص داده است.

اقلیم

دارای بارندگی 600 میلیمتر تا 2000 میلیمتر در سال است. فاقد دوره ی خشکی بوده و زمستان در این مناطق ملایم است. درجه ی ابری بودن هوا خیلی زیاد و رطوبت نسبی معمولاً بیش از 80 درصد است. بستر علفی زیر اشکوب جنگل ها به طور کلی فقیر بوده و در نقاطی که شمشاد وجود دارد، تقریباً آشکوب علفی یافت نمی شود و به جای آن انواع سرخس ها به وفور مشاهده می شود.

پوشش گیاهی منطقه

 منطقه هیرکانی برحسب ارتفاع به سه آشکوب جنگلی تقسیم بندی می شود:

آشکوب جنگلی تحتانی 800 الی 1000 متر ارتفاع

این قسمت پوشیده شده از گونه های درختی بلوط، بلندمازو، ممرز، آزاد، انجیلی، نمدار و انواع افراست. در اراضی باتلاقی، توسکای قشلاقی و ییلاقی یافت می شود. درختچه هایی چون شمشاد، سیاه تلو، انار وحشی و تمشک در این منطقه وجود دارد. در بین گندمیان گونه های یکساله از نوع Oplismenus undulalifolius , Setaria غالب ترند و در نهایت خانواده ی بقولات محدود به جنس اسپرس و شبدر یک ساله است.

آشکوب جنگلی میانی 1000تا 2000 متر ارتفاع

دارای حداکثر نزولات آسمانی در بین سایر طبقات آشکوب هاست و قسمت های خشک آن دارای گونه های درختی راش، گونه ی غالب منطقه ممرز با گونه های همراه افرا پلت، افرا شیردار، ‌نمدار، اوجا، بارانک و زبان گنجشک است. این آشکوب، در قسمت های انبوه جنگلی فاقد گونه های علفی ولی در قسمت های باز و آفتاب گیر دارای علفی های چند ساله با گونه های غالب Agropyron و دارای لگوم هایی مانند شبدر قرمز و شبدر سفید و انواع اسپرس است.

آشکوب فوقانی 2000 تا 2700 متر ارتفاع

دارای آب و هوای سرد و خشک و نزولات بیشتر به صورت برف است. در این مناطق درختچه هایی از انواع: ارس،‌ زرشک‌، شیر خشت، بارانک و ارجنک و گندمیان دائمی غالب همچون Bromus persicusوFestuea spp  و انواع Agropyron  یافته می شود.

فلور بلوچ

موقعیت جغرافیایی

از مرز پاکستان در جنوب شرقی ایران به صورت نواری شروع شده و سواحل دریای عمان و خلیج فارس را دربر می گیرد، منطقه ی بلوچی 5% ایران را شامل می گردد.

اقلیم

نزولات سالیانه ی منطقه بلوچی در قسمت جنوب شرقی بلوچستان و مکران بین 100 تا 200 میلیمتر است و در قسمت جنوب غربی آن تا 300 میلی متر می رسد. رطوبت نسبی هوا بالا و بین 60 تا80 درصد است.

پوشش گیاهی

با توجه به بارندگی خوب، فلور منطقه بسیار غنی است. به طوری که رستنی های آن انبوه تر از حدی است که انتظار می رود. از درختان و درختچه های این منطقه انواع کرت یا آکاسیا، کهور، ‌کنار، استبرق،‌انواع گز،‌ خرزهره، کنور و بالاخره خرما را می توان نام برد.

گونه های گندمیان یکساله فراوان و معمولاً در زیر تاج پوشش درختان و درختچه ها تشکیل شده اند. و گونه Stipa capensis با فصل رویشی زمستان از گندمیان یکساله مهم این منطقه به شمار می رود.

از گندمیان چند ساله می توان گونه هایPanicum anticum, Cenchrus ciliaris,Pennisetum orientale  و در ارضی شور Aeluropus repens را نام برد.

بقولات این منطقه از نوع گونه های مناطق گرمسیری از قبیل Rhynchosha ,Cajanus , Crotolaria  است.

فلور ایران تورانی  

موقعیت جغرافیایی

سطح وسیع فلات مرکزی ایران و نوار غربی ایران(85% کشور) را شامل می شود.

اقلیم

از این نظر در قسمت های مختلف متفاوت است. که در هر قسمت وضعیت آب و هوایی ذکر می گردد.

پوشش گیاهی

به طور وضوح از نقطه نظر پراکنش و فراوانی و گونه های جنس های مختلف از جمله جنس Astragalus(حداقل 600 گونه) مشخص و متمایز است و همچنین از جنس های Cousinia( بیش از 200 گونه) و Silene( حدود 100 گونه) و Alium( تقریباً 90 گونه) و Euphorbia و Nepeta و Acantholhmon( حدود 80 گونه) و Onobrychis و Salvia و ‍Centaurea( حدود 70 گونه ) در این قسمت وجود دارد . البته جنس های زیادی از گیاهان دیگر با گونه های مختلف گیاهی در این منطقه یافت می شود که برای اطلاعات بیشتر می توان به منابع جامعی که درباره ی فلورهای ایران اطلاعات کامل تری دارند رجوع کرد.

در این منطقه رستنی های درختی از نوعPrunus, Amygdalus , Crataegus , Rhamnus ,Pyrus , Celtis و گونه های دیگر تشکیل یافته اند.

این فلور خود به چند زیر فلور تقسیم بندی می شود که به شرح زیر است:

الف فلور نیمه صحرائی

موقعیت جغرافیایی

صحاری مرکزی ایران ( به طور تقریب 21% مساحت کشور ) را شامل می گردد. که دشت های پهناور کویری مانند لوت و کویر نمک از مهمترین بخش های این منطقه کاملاً خشک محسوب می گردد.

اقلیم

نزولات سالیانه ی این مناطق کمتر از 100 ملیمتر در سال بوده و تغییرات نسبی بارندگی بیش از40%است و همچنین تبخیر سالیانه برخلاف میزان بارندگی زیاد و غالباً 4000 میلیمتر در سال تجاوز می کند.

پوشش گیاهی

در این منطقه یک سلسله از رستنی های منقطع و پراکنده یافت می شود. ولی ناحیه ی مرکزی به علت مداخلات انسان و انباشته شدن و تمرکز مقادیر زیادی نمک در گودالهای خیلی مرطوب و یا پیشرفت تپه های شن روان فاقد هرگونه رستنی است. در کل کلیماس پوشش گیاهی در این مناطق در قسمت شمالی، بوته زار با زیر پوششی از گیاهان علفی یکساله و چند ساله و در قسمت های جنوبی، بیشتر درختچه ای است. در اثر تخریب پوشش گیاهی در قسمت شمال شوره زار وسیعی به نام کویر نمک و در قسمت جنوبی لوت، ماسه های روان پدیدار شده است. قسمت عمده گونه های موجود در این منطقه از اسفناجیان Chenopodiaceae مقاوم به شوری (Halophile) تشکیل شده اند از قبیل:Salicornia ,Halocnemum strobilaceum Seidlitzia ,rosmarinus, انواع Salsola.

رستنی های درختی مهم این منطقه شامل چند گونه گز و اسکمبیل و Arthrophyton persicum است. درختچه های گوناگون که کم و بیش خاردار هستند ممکن است بازهم بر روی سنگهای کوهستان ها(ارژن- Amygdalus, Pteropyrum) وجود داشته باشند. از گندمیان چند ساله نمی توان جزء Aristida plumose در نواحی شنی و یا سنگلاخ در نواحی که قدری شور هستند پیدا کرد و همچنین به طور نادر و کمیاب Stipa barbata ممکن است در کوهستانها یافت شود.

ب فلور استپی

موقعیت جغرافیایی

مناطق استپی تقریباً 28% سطح کشور را دربر می گیرد و به صورت کمربندی مناطق کویری و بیابانی ایران را احاطه کرده است.

استپ

به اکوسیستم هایی اطلاق می شود که دارای گیاهان بوته ای کوتاه و تنک بوده و الگوی پراکنش به صورتی است که بین گیاهان و خاک سخت و برهنه یافت می شود.

اقلیم

در این منطقه میزان نزولات بین 100 تا 230 میلیمتر تغییر می کند. این منطقه را برحسب درجه ی حرارت در زمستان و ارتفاع و عرض جغرافیایی می توان به منطقه های کوچکتری تقسیم کرد که شامل منطقه استپی گرم ( دشت خوزستان، جنوب شرقی فارس و مناطق کم ارتفاع واقع در بین بلوچستان و کویر مرکزی) ، منطقه استپی معتدل ( قم، کرمان، زاهدان و بیرجند) و منطقه استپی سرد(اصفهان، تهران و نقاط کوهستانی استان مرکزی ) هستند.

منطقه ی استپی گرم دارای دوره ی خشکی زیاد با درجه حرارت متوسط 10 درجه سانتی گراد در دی ماه و بارندگی کم در بعضی ماه ها و یا فاقد بارندگی، بی شباهت به اقلیم بیابانی نیست. حوزه ی استپی معتدل دارای درجه حرارت متوسط 5 تا 8 درجه سانتی گراد در دی ماه و بیشترین میزان بارندگی در ماه های دی و اسفند است. لازم به ذکر است دوره ی خشکی در این قسمت نسبتاً کوتاه و بارندگی تقریباً در تمام ماه ها وجود دارد. البته درجه حرارت این حوزه نسبت به درجه حرارت حوزه ی گرم پایین تر است ولی میزان بارندگی در هر دو حوزه معتدل و گرم تقریباً یکسان است. در نهایت حوزه استپی سرد با درجه حرارت متوسط کمتر از 4 درجه سانتی گراد در دی ماه دارای دوره ی خشکی کوتاه و محدود به تابستان است.

پوشش گیاهی

گروه رستنی های این منطقه نیز تابعی از شرایط درجه حرارت و ارتفاع از سطح دریا و عرض جغرافیایی است و به همین لحاظ فلور این منطقه بسیار متفاوت است. این فلور عموماً در نواحی جنوبی و شرقی به علت فراوانی گیاهان یک ساله غنی است. این فلور را درمنه زارهای استپی نیز می نامند و درمنه Artemisia herba- alba مشخصه ی این فلور است.Aristida plumosa معمولاً از گندمیان چیره در منطقه استپی به شمار می رود ولی در اراضی سنگین یا شور دیده نمی شود. گونه های دائمی Stipa( مخصوصاً Stipa barbata) در گذشته فراوان تر بوده ولی امروزه در بخش های زیادی نابود شده است. انواع بقولات دائمی  این منطقه خیلی کم است. فقط چند گونه از Astragalus های علفی(از دسته ی Cereidothrix) گاهی به طور وفور یافت می شوند. درخت و درختچه ها در منطقه ی استپی کاملاً از بین نرفته اند و در بعضی نقاط سنگلاخ باز هم می توان Pistacia atlantica , Pistacia khinjuk (در جنوب) و انواع بادام Amygdalus و انجیرFicus carica  و غیره را پیدا کرد.     

ج- فلور نیمه استپی

موقعیت جغرافیایی

مناطق نیمه استپی حدود 5/18% مساحت کشور را تشکیل می دهند.

اقلیم

میزان بارندگی سالیانه ی این مناطق بین 230 تا 400 میلیمتر متغییر است. این مناطق به حوزه نیمه استپی گرم شامل شمال و شرق خوزستان و کازرون، نیمه استپی معتدل شامل شیراز، قصرشیرین و رودبار و شمال شرق گرگان و حوزه ی نیمه استپی سرد شامل بخش وسیعی از استانهای آذربایجان غربی و شرقی، همدان، شهرکرد، مشهد و بجنورد است.

پوشش گیاهی

در این منطقه به علت بارندگی زیاد فلور علفی خیلی غنی تر از منطقه ی استپی است. گونه های درختی و درختچهای این مناطق شامل: داغداغان(Celtis ssp)، گلابی وحشی(Pirus syriaca)، ولیک ( Crataegus ssp) انواع بادام( Amygdalus ssp) و در ارتفاعات ارس (Juniperus excelsa).

گندمیان مهم مراتع نیمه استپی عبارتند از:

Agropyron cristatum ,A.intermedium, A.trichophornm, A.tauri, Hordeum bulbosum, Bromus tomentellus.

در قسمت های کوهستانی و مرتفع این تیپ (از 200 متر به بالا )بعضی از انواع درمنه با گندمیان فوق همراه می شوند. در مناطق مرتفع بهره برداری بی رویه از این تیپ به زیاد شدن گیاهان خاردار و بالشتی و غیره منجر می گردد.

د- فلور جنگلی خشک

موقعیت جغرافیایی

جنگل های مناطق خشک به صورت نواری در بخشهای شمال و غرب کشور قرار گرفته اند و 8/8 درصد کل مساحت ایران را در برمی گیرند. این مناطق در داخل رشته کوه های زاگرس از فارس تا کردستان و بر روی بعضی از ارتفاعات آذربایجان و همچنین شیب های رو به جنوب سلسله جبال البرز تا قسمت خاوری آن، نوار باریکی را تشکیل می دهند. ارتفاع این مناطق بین 800 تا2600 متر تغییر می کند.

اقلیم

با توجه به تغییرات ارتفاع، میزان بارندگی سالیانه جنگلهای مناطق خشک حدود 400 میلیمتر و بیشتر است. نفوذ آب و هوای مدیترانه ای به جنگلهای مناطق خشک باعث گردیده که در این ناحیه زمستان ها سرد و طولانی، بهار معتدل و مرطوب و تابستانها خشک باشند. نزولات زمستانه بیشتر به صورت برف است که گیاهان علفی چند ساله را در مقابل درجات پایین حرارت حفظ می کند. جنگل های خشک منطقه ی البرز که به صورت نوار باریکی در ارتفاعات برف گیر و سرد قرار گرفته اند، از نظر آب و هوایی شباهت زیادی به جنگلهای خشک غرب کشور دارند.

پوشش گیاهی

جنگل های زاگرس عموماً از بلوط (Quercus persica) تشکیل یافته اند و از ناحیه ی کازرون فارس تا جنوب غربی آذربایجان گسترش دارند. در غرب کردستان بلوط با هول(Qurcus libani) و درامازو(Quercus infectoria)همراه شده و جنگلهای وسیعی را تشکیل می دهند. جنگلهای آلوتان در سردشت آذربایجان غربی یکی از مهمترین آنهاست. در جنوب زاگرس، در ارتفاعات پایین و نقاط پست رستنیهای علفی تنوع زیادی ندارند و بیشتر از انواع گیاهان یکساله بخصوص Aegilops ssp تشکیل شده اند. از گندمیان چندساله گونه های Poa bulbosa ,Hordeum bulbosum یافت شده ولی به صورت بسیار پراکنده انواع Stipa ,Agropyron نیز دیده می شوند. از بقولات چند ساله مهم این ناحیه می توان Onobrychis sp, Astragalus sp , Trigonella elliptica و یونجه را ذکر کرد.

ه- فلور کوههای بلند و مرتفع

موقعیت جغرافیایی

این رویشگاه قلل مرتفع کوهستانی را در ارتفاعات بیش از 2600 متر تشکیل می دهد.

اقلیم

بارش در این فلور به صورت برف است که در بعضی قسمت ها به ویژه در شیب ها و فرورفتگی های خیلی مرطوب، مدت طولانی دوام می آورد که این امر بستر مناسبی را برای رشد چمن های انبوه و فشرده که به چمنزارهای آلپی شباهت دارد فراهم می کند.

پوشش گیاهی

این فلور از حیث گونه، بسیار غنی است ولی تعدادی از آنها قطعاً محلی و بومی هستند به طوری که هر کوهی کم و بیش دارای فلور مخصوص به خود است. خانواده هایی که از نظر تعداد گونه ها یا به مناسبت توسعه و گسترش زیاد قابل ملاحظه هستند عبارتند از: گندمیان، بقولات، نعنائیان، مرکبه، چلیپائیان و چتریان و گندمیان چند ساله شامل Bromus(به ویژه B.tomentellus) , Agropyron,Poa , Festuca(مخصوصاً از گروهF.ovina), Stipa,Melica و Hordeum fragile در قسمتهایی که رطوبت بیشتر است. در این اکوسیستم بجزء درختچه ارس (Juniperus excelsa) سایر گونه های درختی یافت نمی شوند. و گیاهان بیشتر بالشتی و خاردار هستند و روی زمین به حالت خوابیده قرار گرفته اند تا از بادهای خشک و سرد مصون بمانند.

مصارف گیاهان مرتعی

در نگاه اول به نظر می رسد که مهمترین مورد استفاده از گیاهان مرتعی همان چرای دام و استفاده علوفه ای است ولی بسیاری از گیاهان موجود در مراتع دارای ویژگی هایی هستند که می توان از آنها به گونه های دیگری به غیر از مصرف علوفه ی دام نیز بهربرداری کرد. بر این اساس، گیاهان مرتعی را به جز استفاده ی علوفه ای دام به گیاهان دارویی، گیاهان صنعتی، گیاهان خوراکی و گیاهان سمی می توان دسته بندی کرد.

گیاهان داروئی

گونه های زیادی از خانواده های مختلف گیاهان از جمله گندمیان، مرکبان، بادمجانیان، ‌پروانه آسایان، اسفناجیان، نعناعیان، گاوزبانیان، فرفیونیان و ... یافت می شوند که دارای خواص درمانی هستند و می توانند در تهیه ی داروهای مختلف مؤثر باشند. به علاوه تعدادی از گیاهان نیز اثر دفع حشرات و از بین بردن انگل های پوستی و غیره را در انسان و دام دارند و بدین گونه در پزشکی و دامپزشکی کاربرد دارند. به عنوان مثال می توان به گیاهانی مانند آویشن و بومادران که برای عام بیشتر شناخته شده هستند، اشاره کرد. به طوری که آویشن از خانواده ی نعناعیان به عنوان بادشکن، تقویت معده، ‌خلط آور و ضد تشنج و بسیاری موارد دیگر استفاده می شود و بومادران از خانواده مرکبان به عنوان دارویی برای بند آوردن خون و درمان خونریزی، در دامپزشکی از جوشانده غلیظ آن برای رفع خون در ادرار و رفع جرب گوسفندان می توان استفاده کرد.

گیاهان صنعتی

گیاهانی همچون گون (Astragalus ssp) که صمغی به نام کتیرا از آن استخراج می گردد و در صنایع داروسازی، بهداشتی و نساجی مصرف می شود.

گیاهی همچون کما (Ferula ssp) از خانواده ی چتریان که از آن صمغ آن قوزه به دست می آید و گیاهی مانند باریجه(Ferula gumosa) گیاهی است از خانواده چتریان و از آن صمغی به نام باریجه به دست می آید که مصرف صنعتی دارد.

گیاهان خوراکی

در بین گیاهان مرتعی تعدادی یافت می شوند که برای انسان مصرف خوراکی دارند که از آن جمله: ریواس، والک، شنگ، ترشک، کنگر، سلمه، گونه هایی از قارچها، درختچه ی زرشک و درختچه ی گز که از آن گز انگبین گرفته می شود و گیاهی همچون زیره و پونه که مصرف ادویه ای دارند.

گیاهان سمی

تعدادی از گیاهان وجود دارند که خوردن آنها در دام ایجاد مسمومیت می کند. خوش خوراکی این گیاهان کمتر از گیاهان علوفه ای است که از آن جمله می توان شوکران، آبی، زبان در قفا، آلاله تلخ و شقایق نعمانی را نام برد.

مصرف کنندگان تولیدات مرتعی

برگ، ساقه، میوه و حتی ریشه ی گیاهان موجود در مراتع، جنگلها و آبگیرها اغلب مورد استفاده ی جانوران قرار می گیرد.

این جانوران که به طور مستقیم از تولیدات مراتع تغذیه می کنند به عنوان استفاده کنندگان اولیه اکوسیستم های مرتعی تلقی می شوند. این جانوران شامل انواع پستانداران، پرندگان و آبزیان هستند، در میان حشرات، زنبورعسل و حشراتی که در گرده افشانی گیاهان و یا در مبارزه با آفات مؤثرند، مفید هستند و دیگر حشرات یا به صورت آفت و یا به صورت حشرات بی زیان در مراتع به سر می برند. از پستانداران اهلی، گاو، گاومیش، گوسفند، بز، شتر، اسب، الاغ، قاطر و خوک و از پستانداران وحشی قوچ و میش کوهی، بزکوهی، گوزن، آهو، جبیر، گورخر، خرگوش، خرس، گراز، فیل، زرافه کانگورو را می توان نام برد. (سه حیوان اخیر به طور طبیعی در ایران زندگی نمی کنند، پرورش خوک در استفاده از گوشت آن به دلیل ممنوعیت شرعی، در ایران معمول نیست. ) گوزن که در کشور ما حیوانی وحشی و شکاری است در بعضی از کشور ها پرورش داده می شود. از انواع پرندگان، مرغ خانگی، بوقلمون، اردک، غاز، قو، قرقاول، کبوتر، گنجشک، کبک، تیهو، کلاغ و ... را می توان نام برد که در این میان مرغ خانگی از پرندگان اهلی و بوقلمون، کبوتر، اردک، غاز و قو دارای انواع اهلی و وحشی و دیگر گونه های یاد شده وحشی هستند. پرندگان وحشی و برخی از پرندگان اهلی مانند غاز و بوقلمون و ... یا مستقیماً از مرتع تغذیه می کنند و یا فرآورده های مراتع طبیعی و مصنوعی را مورد استفاده می دهند. از آبزیان گونه های ماهیان علف خوار را می توان نام برد. اما آنچه که در اینجا بیشتر مورد توجه است، جانوران اهلی یا دام های استفاده کننده از مراتع هستند.

در وهله بعد استفاده کنندگان ثانویه قرار می گیرند که در حیوانات با شکار یکدیگر از هم تغذیه کرده و در نهایت انسانها با استفاده از  فرآورده های دامی مانند شیر و لبنیات حاصله از آن، گوشت انواع دام و پوست و موی آنها در رده ی مصرف کنندگان ثانویه ی اکوسیستم های مرتعی قرار می گیرند.

یکی از تولیدات دامی مهم در اغلب کشور ها گوشت آنهاست. هر گروه از دام ها نوع خاصی از گوشت را تولید می کنند به طور مثال: گاو، گوسفند، بز و شتر، گوشت قرمز؛ پرندگانی همچون مرغ خانگی، بوقلمون و غیره (بجز اردک و مرغابی) گوشت سفید و اردک، مرغابی و‌ انواع شکار ها مانند آهو و غیره گوشت سیاه محسوب می شوند.

یکی دیگر از مصارف ثانویه ی انسانها که صنعت مهمی را به خود اختصاص داده زنبورداری است که از محصول آن عسل، استفاده می گردد. پرورش زنبور و تولید عسل در بسیاری از نقاط ایران و جهان رایج است.  

وضعیت مراتع ایران

همانطور که قبلاً ذکر شد، از سطح 164 میلیون هکتار وسعت کشور، 90 میلیون هکتار یا 55 درصد مساحت کشور را مراتع تشکیل می دهد. طبقه بندی سطح مراتع از نظر وضعیت، بر اساس آخرین آمار سازمان جنگلها و مراتع کشور در سال 1374 به قرار زیر است:

9.3میلیون هکتار مرتع خوب (10.3 درصد)، 37.3 میلیون هکتار مرتع متوسط تا فقیر(3،43 درصد) و43.4 میلیون هکتار مرتع فقیر تا خیلی فقیر (46.4 درصد).

همچنین مراتع از نظر تولید علوفه ی قابل برداشت در هکتار به قرار زیر هستند:

الف) مراتع علفی ییلاقی 14 میلیون هکتار با تولید متوسط 290 کیلوگرم علوفه ی قابل برداشت در هکتار.

ب) مراتع بوته زار با وضعیت ضعیف و متوسط 60 میلیون هکتار با تولید 92 کیلوگرم علوفه ی قابل برداشت در هکتار.

ج) مراتع حاشیه ی کویر (خیلی ضعیف) با تولید بسیار کم 16 میلیون هکتار با تولید متوسط 25 کیلوگرم علوفه ی قابل برداشت در هکتار.

در مجموع دارای تولیدی برابر با 10.7 میلیون تن علوفه ی خشک قابل بهره برداری مجاز و یا 5.8 میلیون تن T.D.Nعلوفه ی مجاز می باشد.

اما واقعیت این است که مراتع خوب و متراکم‌ ما کمتر از 10درصد و حداکثر 10 میلیون هکتار است و بقیه ی مراتع، فقیر و کم‌بازده هستند. سازمان جنگل‌ها، مراتع متراکم را 6 میلیون و 640 هزار هکتار ذکر کرده که دارای تاج پوشش بیش از 50 درصد هستند. بر اساس همین آمار، مساحت مراتع نیمه‌متراکم20 میلیون و 690 هزار هکتار اعلام شده که تاج پوشش آنها بین 25 تا 50 درصد و مراتع کم‌تراکم با تاج پوشش کمتر از 25 درصد،56 میلیون و 50 هکتار از اراضی کشور را به خود اختصاص داده است. براین اساس، با احتساب 3 میلیون هکتار مراتع شمال، ‌مجموع مراتع کشور 86 میلیون و 100هزار هکتار است.

علل تخریب و انهدام مراتع

در خرابی وضع مراتع ایران، تنها انسان با چرای بی رویه ی احشام و دیگر اقدامات مقصر نیست، بلکه در بسیاری از موارد شرایط طبیعی عامل اصلی به شمار می رود.

عوامل طبیعی مؤثر در تخریب مراتع

الف - آب و هوا

برای به وجود آمدن مراتع خوب ( سبز و خرم)،‌ هوای معتدل و باران کافی لازم است. این شرایط فقط در قسمت های محدودی از کشور ما فراهم است.

1- اثر کمبود و نا منظم بودن بارندگی

سطح وسیعی از کشور ما را مناطق خشک و بیابانی تشکیل می دهد که در برخی از نقاط آن، متوسط بارندگی سالیانه حتی از 50 میلیمتر تجاوز نمی کند. در مناطق خشک و بیابانی نه تنها میزان بارندگی کم است بلکه توزیع آن نیز نامناسب است، به این معنی که ممکن است در طول سال اصلاً باران نبارد و یا سال ها باران نیاید، ‌در چنین شرایطی نمی توان حتی انتظار مراتع نامرغوب را هم داشت، چه رسد به مراتع مرغوب. فقط در سطحی بسیار محدود از کشور ( در شمال، شمال غربی و شمال شرقی و برخی نقاط مرتفع دیگر) باران نسبتا زیاد و منظم می بارد. در سایر نقاط، خشک و نیمه خشک، باران هم کم و  نامنظم می بارد. بنابراین قسمت اعظم مملکت از بارندگی کافی و به موقع برخوردار نیست و از علل فقر و خراب بودن وضع مراتع، همین ناکافی بودن میزان بارندگی، توزیع نامطلوب آن و خشک بودن هواست.

2- اثر گرما و تبخیر شدید

دومین عامل طبیعی فقر مراتع، گرما و تبخیر شدید به خصوص در فصل تابستان است. در سطح وسیعی از مناطق خشک و همچنین مراتعی که در نقاط پست واقع شده است، شدت گرما اغلب مانع از رشد و نمو بسیاری از گیاهان می شود. شدت تبخیر، آب قابل دسترس گیاه را کاهش می دهد و موجب پژمردگی و رکود فعالیتهای حیاتی بیشتر می گردد.

3- اثر باد

یکی دیگر از علل فقیر بودن مراتع در مناطق خشک وزیدن بادهای شدید است. باد با از جا کندن خاک و تجمع آن در نقاط دیگر ( فرسایش بادی) و همچنین بالا بردن شدید تبخیر و دیگر تأثیرات، موجبات از بین رفتن گیاهان و یا حداقل عدم رشد آنها را فراهم می سازد.

باد، در بسیاری از موارد آنچنان خاک را از جا کنده و زمین را چاله چاله کرده که پوشش گیاهی موجود به کلی از بین رفته و یا در حال از بین رفتن است و امکان تجدید حیات در این قسمت ها خیلی بعید می نماید. در دیگر نقاط، بادهای خشک با بالا بردن میزان تبخیر،‌ موجبات پژمردگی و رکود فعالیتهای حیاتی آنها را در فصول گرم به خصوص تابستان فراهم می آورد. حتی اثر بارندگی ها را زود محو می کند. انباشته شدن گردوغبار و یا به اصطلاح گرد گرفتن روی بر گها، سبب می شود که گیاه نتواند فعالیتهای لازم را انجام دهد، در نتیجه ممکن است هم از رشد و نمو باز بماند و هم مرغوبیت خود را از دست بدهد.

بادها باعث شکستن شاخه های درختچه ها و بوته ها و خوابانیدن آنها می شود. یکی دیگر از اثرهای باد رفتن خاک (ماسه ای) اطراف ریشه، است که در این صورت ریشه در معرض هوا قرار می گیرد موجب خشک شدن آن گیاه می گردد.

ب - اثر جنس و ترکیبات زمین و شوری آب و خاک

اراضی که سطح آنها را رسوبات تبخیری شور و گچی و دیگر سازندهای نامناسب پوشانده است اغلب از لحاظ پوشش گیاهی فقیر و یا به کلی فاقد پوشش گیاهی اند(مانند سطح گنبدی نمکی).

در چنین خاکهای فقط گیاهان مقاوم به آهک و شوری یا به عبارت دیگر گیاهان آهک یا مقاوم به شوری  می توانند، رشد و نمو کنند.

آب های شور سطحی به تدریج موجب شوری بیشتر خاک ها و در نتیجه کم تر شدن تعداد یا پوشش گیاهی منطقه ی تحت تأثیر خود، می گردد. زیرا با افزایش میزان شوری، قدرت مقاومت گیاهان در مقابل شوری کاهش می یابد و سرانجام موجب نابودی آنها می شود. در چنین شرایطی دیگر امکان به وجود آمدن گیاه جدید هم از بین می رود. آبهای شور زیرزمینی به ویژه در مناطق خشک، روز به روز بر میزان شوری و قلیائی بودن خاک می افزایند که این امر اثر نامطلوبی روی پوشش گیاهی می گذارد.

در سطح زمین هائی از جنس کنگلومرا و یا زمین های ریزشی از نوع شیستی و کوه های با شیب تند و امثال اینها، گیاهان کمی می رویند و یا به عبارتی گیاهان در آن «بند نمی شوند».

د- کمبود یا فقدان آب آشامیدنی و عدم دسترسی به برخی از مراتع

مراتع یا قسمتهایی از آن به علت نداشتن آب یا راه کافی، و دور دست واقع شدن آنها یا مورد استفاده قرار نمی گیرند یا خیلی کمتر از ظرفیتشان مورد چرا واقع می شود. به طوری که همواره از لحاظ گیاهی غنی است و حتی سطح آنها بکر، و دست نخورده باقی مانده است. عدم استفاده ی کامل از این مراتع که پوشش گیاهی غنی دارد ولی فاقد آب هستند(برای نوشیدن دام) موجب می گردد مراتعی که دارای آب و در فواصل نزدیک به محل سکونت دامداران واقع شده اند مورد چرای بیش از حد دام قرار گرفته و تخریب و منهدم گردند.

عوامل غیر طبیعی مؤثر در تخریب مراتع( تأثیر اقدامات انسانی)

همانطور که گفته شد از علل اصلی تخریب مراتع در بسیار ی از نقاط، عوامل مختلف طبیعی است، ولی اعمال و بهره برداری بی رویه ی انسان از مراتع در اغلب موارد، تأثیر بیشتری در تخریب و نابودی پوشش گیاهی داشته است و دخالت های نامناسب انسان سبب شده که عوامل مساعد طبیعی نیز نتواند مفید واقع شوند. از این رو تأثیر  انسان در نابودی مراتع عمده ترین مسئله است و باید راه حل های مناسب و اقدامات مفید و مؤثر و عملی تر برای جلوگیری از تخریب و نابودی بیشتر مراتع، ارائه گردد. انسانها به طرق مختلف در تخریب مراتع دخالت دارند از جمله:

1- بهره برداری های نامناسب

1-1- بهربرداری نامناسب مستقیم

انسان به طور مستقیم به طرق مختلف موجب تخریب مراتع شده و می شود:

الف - تعدد جمعیت بهره بردار مرتعی.

ب - شخم مراتع جهت کشت زراعتهای دیم کم بازده و تبدیل آن برای سایر مصارف.

ج - بوته کنی جهت سوخت.

د بهره برداری بیش از حد گیاهان مرتعی به منظور مصارف دارویی و صنعتی.

ه - مشاعی بودن ( غیر قابل تفکیک بودن آنها با سایر اراضی ) عرصه ی مرتع مورد بهره برداری و در نتیجه غیر اقتصادی بودن واحد های بهره برداری.

و - فقر مالی و عدم توان سرمایه گذاری بهره برداران در اصلاح و احیای مراتع.

1-2- بهربرداری نامناسب غیر مستفیم

دامداران با چراندن بی رویه ی دام های خود در مراتع باعث تخریب عمده ی مراتع می شوند.

چرای بی رویه: منظور از چرای بی رویه، چرای بی موقع (زود هنگام)، چرای ببیش از اندازه و چرای طولانی مدت (خروج دیر هنگام) یک مرتع است.

بنابراین انسان ها به طور غیرمستقیم از راه های زیر موجب تخریب مراتع می گردند:

الف - چرای بی موقع (چرای پیش رس).

ب - عدم تعادل بین تعداد دام و ظرفیت تولیدی مراتع.

ج - چرای مفرط (چرای بیش از ظرفیت مراتع) از طرق تعداد دام زیاد یا چرای طولانی مدت یک مرتع.

ه - تخریب مراتع در اثر حرکت تعداد زیاد دام در مسیر چرا.

و - هماهنگ نبودن انواع دام مصرف کننده با نوع مرتع( مثلا ً گاو باید از اراضی که پوشش غالب آن گراس ها هستند استفده کند.)

در اینجا لازم است که به رابطه ی بین دام و مرتع به لحاظ اهمیت آن به عنوان بیشترین و مهمترین مسئله در تخریب مراتع به ویژه در ایران اشاره گردد و در نهایت به راهکارها با توجه به وضعیت مراتع ( علم مرتعداری ) اشاره شود.

رابطه ی دام و مرتع

هر جامعه ی گیاهی از تعداد زیادی گیاه تشکیل شده است و در شرایط محیطی خاص خود از لحاظ خاک، ‌رطوبت و عوامل دیگر به حالت تعادل درآمده است. ورود تعدادی دام به این جامعه ی گیاهی تعادل موجود در این جامعه را به هم می زند. زیرا، دام با چرای خود از برگ و ساقه گیاهان، ‌رشد و نمو آنها را مختل و از تولید بذر که ضامن بقا و تداوم گیاهان مرتعی است تا حد زیادی جلوگیری می کند و با لگد مال کردن برگ، ساقه و ریشه گیاهان و سخت کردن خاک،‌ به مرتع صدمه می زند. از سوی دیگر، با افزایش مقداری کود دامی به زمین موجب تقویت زمین می شود و شرایط بهتر تغذیه ای را برای گیاهان فراهم می کند.

اگر تعداد دام وارد شده به مرتع، مدت چرا ‌و نوع چرا به گونه ای باشد که گیاه بتواند آنچه با چرای دام از دست داده است جبران و تداوم بقای خود را حفظ کند مشکلی پیش نخواهد آمد ولی اگر تعداد دام زیاد باشد یا مدت و نوع چرا به گونه ای باشد که از مرتع بی رویه بهره برداری شود وضعیت نامناسبی پیش خواهد آمد. در نتیجه، دام گیاهان خوشخوراک را چرا می کند و از بین می برد و گیاهانی باقی می مانند که مورد علاقه ی دام نیستند؛ این گیاهان مجال رشد و توسعه بیشتری می یابند و در آن جامعه به صورت گیاه غالب در می آیند. هنگامی که چرای بی رویه چند سال ادامه یابد گیاهان یکساله جانشین گیاهان چندساله می شوند. در نتیجه،‌ جامعه ی گیاهی دستخوش تغییر و تحول زیادی می شود و بازده آن از نظر کمی و کیفی پایین می آید.

کم شدن پوشش گیاهی و سخت شدن خاک، موجب فرسایش بیشتر خاک خواهد شد و عوارض ناشی از فرسایش شدید خاک را که قبلاً به آن اشاره کرده ایم در پی می آورد. از این رو در استفاده از مراتع نکاتی را باید مورد توجه قرارد تا اکوسیستم مرتع به خوبی حفظ شود. از جمله این نکات، رعایت ظرفیت چرا و برداشت مجاز از مرتع است.

در ایران، دام ها به روشهای مختلف نگهداری و تغذیه می شوند. و میزان تأثیر آنها در تخریب مراتع طبیعی و همچنین نیاز به مراتع مصنوعی و دیگر علوفه و مواد مغذی که در داخل کشور تهیه و یا از خارج از کشور وارد می شود، متفاوت است. از این رو، دانستن اطلاعاتی درباره ی آنها، ما را با مسائل تغذیه ی دام ها از مراتع طبیعی و به طور کلی نیاز دام ها به مواد غذایی مختلف آشنا می کند.

انواع دام و ترکیب گله داری در ایران

.

http://www.dpe.agri-jahad.ir/publish/book/ketab77/fasl4_2/2.htm

نژادهای دامی

به طور کلی گذشت زمان و انتخاب طبیعی در هر منطقه از کشور باعث به وجود آمدن نژادهای دامی است که قادرند، تحت شرایط آن منطقه در حد مطلوبی، محصول تولید کنند. این نژادهای بومی به عنوان منابع ژنتیکی کشور دارای اهمیت و ارزش فراوانی هستند که باید از نابودی آنها جلوگیری به عمل آید و همچنین لازم است استعدادهای هر نژادی شناخته و تقویت شود.

در کشور ما وضعیت اقلیمی، پوشش گیاهی، وضعیت خاص و کوهستانی بودن بسیاری از قسمت های ایران زمینه ی مناسبی را جهت پرورش گوسفند فراهم کرده است.

هدف اصلی از پرورش گوسفند در ایران درجه ی اول تولید گوشت، سپس شیر و در نهایت پشم است.

طبقه بندی نژادهای دامی

طبقه بندی نژادها در کشورهای مختلف متفاوت است و یکی از طبقه بندی های نژادها براساس محصول عمده ی آنهاست.

طبقه بندی گوسفند در دنیا

1- براساس نوع تولید: (‌گوشتی،‌ شیری، پشمی، ‌پوستی).

2- براساس وضعیت شاخ.

3- براساس منطقه ی جغرافیایی.

4- براساس وضعیت دنبه.

5- براساس نوع پشم.

نژاد پشمی بزرگترین  جمعیت گوسفند در جهان را تشکیل می دهد. معروفترین آن گوسفند مرینوس است. در بین نژادهای گوشتی نژادهای موسوم به انگلیسی از شهرت ویژه ای برخوردارند. در کشور ما نمی توان گوسفندان را بر اساس محصول طبقه بندی کرد و هنوز تلاش منسجمی برای یک طبقه بندی مناسب صورت نگرفته است. آنچه قابل قبول است این که، در ایران گوسفندان متناسب شرایط خاص آب و هوایی هستند. بنابراین در هر منطقه ی خاص آب و هوایی یک اکوتیپی وجود دارد. گوسفندان ایران عموماً ( پشم خشن ) هستند و پشم آنها برای قالی بافی مناسب است.

گوسفندان ایرانی برحسب نوع تولید به دسته های زیر تقسیم می شوند

نژادهای گوشتی مثل گوسفندان لری- مغانی افشاری – شال.

نژادهای پشمی مثل گوسفندان بلوچی – کلکو –ماکوئی.

نژادهای شیری مانند گوسفندان قزل.
نژادهای پوستی مانند گوسفندان قره گل.  

1- گوسفند مغانی

در دشت مغان و ارتفاعات سبلان پرورش داده می شود و بعد از گوسفند بلوچی بیشترین جمعیت گوسفند ایرانی ( حدود10 میلیون رأس ) را به خود اختصاص می دهد و از انواع گوشتی _ پشمی بوده و پشم و گوشت آن بسیار مرغوب است.

2- گوسفند قزل

بیشتر در دامنه های سهند و به خصوص در منطقه ی میاندوآب پرورش داده می شود و در مناطق غربی و جنوبی آذربایجان شرقی تا حوالی دریاچه ارومیه گسترش دارد. پشم و گوشت آن مرغوب بوده و پنیر معروف لیقوان که شهرت جهانی دارد از شیر آن بدست می آید.

3- گوسفند هرکی

در بخش های از نوار مرزی ایران و عراق نگهداری می شود و متعلق به ایل هرکی است که در عراق زندگی می کنند. این گوسفندان به علت داشتن جثه بزرگ و پشم نامرغوب بیشتر از نوع گوشتی است.

4- گوسفند کردی

در منطقه ی کردستان پرورش داده می شود و دارای پشم قهوه ای رنگ بوده و از نوع گوشتی محسوب می شود.

5- گوسفند مهربان

در منطقه ی همدان پرورش می یابد و از نوع گوشتی، پشمی و شیری است.

6- گوسفند سنجابی

در منطقه ی کرمانشاه و بخش هایی از کردستان پرورش داده می شود، این نژاد دارای پشم خشن، و سفید رنگ و از  نوع چند منظوره است.

7- گوسفند لری

مناطق لرستان، شمال خوزستان، چهارمحال و بختیاری پرورش یافته و چند منظوره است.

8- گوسفند عربی

در مناطق دشتی خوزستان پرورش می یابد و چند منظوره است.

9- گوسفند قره گل

در مناطق فارس و سرخس نگهداری می شود و در گذشته پوست آن مورد توجه بوده لیکن امروزه به منظور تولید گوشت پرورش می یابد.

10- گوسفند کلگوهی

در مناطق بین قم و قزوین و همدان پرورش می یابد و چند منظوره است.

11- گوسفند شال

در منطقه قزوین پرورش داده می شود و از انواع گوشتی، پشمی است.

12- گوسفند سنگسری

در منطقه سمنان پرورش داده می شود و از نوع گوشتی و پشمی است.

13- گوسفند زل

از نژادهای بی دمبه است تنها نژادی است که دمبه ندارد و در منطقه مازندران، دشت ها، جنگل و در مناطق کوهستانی گرگان و گنبد دیده می شود و از نوع گوشتی پشمی است.

14- گوسفند تالشی

در منطقه گیلان متداول است.

15- گوسفند کردی - بجنوردی

از نوع کردی کردستان است که در منطقه ی خراسان پرورش داده می شود و از نوع گوشتی محسوب می شود.

16- گوسفند بلوچی

حدود 25% یا1/4 جمعیت گوسفند ایرانی را به خود اختصاص می دهد. در مناطق شرق، جنوب شرقی و نواحی مرکزی ایران پرورش داده می شود و از انواع پشمی و شیری است.

17- گوسفند کبوده

از نوع گوسفندان پوستی- گوشتی است. خاکستری تا سفید با تنوع رنگهای قهوه ای، سیاه، خاکستری و بور.

18- گوسفند بهمئی و دالاق

گوسفندان دالاق که در شرق و شمال شرق شاهرود و نواحی بجنورد وجود دارند این دسته از گوسفندان بیشتر بصورت ییلاق و قشلاق نگهداری می شوند.

نژادهای عمده ی بز

1- بز مرغوز

بز مرغوز یکی از نژادهای بومی کردستان است. از گذشته های دور این بز را به خاطر داشتن الیاف پشمی مرغوب ( موهر ) نگهداری نموده و از الیاف آن لباسهای قیمتی کردی مخصوصاً بالاتنه و شلوار کردی که به زبان محلی ( چوخه و رانک ) و کلاه محلی - دستکش - جوراب - جوراب بلند به زبان محلی (پوزه‌وان) - شال گردن - شال پشت - بلوز پشت - بلوز زیر بالاتنه - جانماز و غیره تهیه کرده‌اند. متاسفانه این اواخر به خاطر تلاقی آن با بز موئی به تدریج از تعداد آنها کم شده است به حدی که نژاد آن رو به انقراض است و اگر فکری اساسی در مورد آن نشود احتمال نابودی آن خواهد رفت؛ لذا به منظور حفظ و حراست این توده، طرح مزبور به مورد اجرا گذاشته می‌شود.

2- بز رائین

نژادی است کرکی، نوع رنگهای سفید، قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره، قرمز، زرد و خاکستری در این دام مشاهده می شود. میانگین وزن بز نر 39 کیلوگرم و بز ماده 28 کیلوگرم است.  

3- بز تالی جزیره ای

نژادی است شیری و به رنگ های قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره با خط نواری تیره در امتداد پشت. میانگین وزن بز نر 31 کیلوگرم و ماده 27 کیلوگرم است.

4- بز بلوچی

نژادی است کرکی- شیری، رنگ بدن سیاه تا قهوه ای و ابلق.

نژادهای عمده ی شتر

1-  یک کوهانه

بیشتر شترهای کشور را شترهای یک کوهانه تشکیل می دهند که در چهارده استان کشور پراکنده اند. این استانها عبارتند از: سیستان و بلوچستان، خراسان، یزد، کرمان، گلستان، سمنان، هرمزگان، بوشهر، فارس، خوزستان، اصفهان، آذر بایجان شرقی، اردبیل و قم که از این میان بالاترین تعداد شتر در دو استان سیستان و بلوچستان و خراسان وجود دارد. شترهای یک کوهانه ی ایران دارای تیره های مختلفی اند که ما در اینجا بصورت اجمالی به بررسی این تیره ها می پردازیم.


1-1- شتر ترکمن

شتر یک کوهانه با چثه ای قوی است که جزء شترهای شیری محسوب می شود. بیشتر در منطقه ی ترکمن صحرا، گرگان و گنبد و شمال استان خراسان پراکنده است و جمعیت آن در حدود 3300 نفر برآورد شده است. رنگ شتر ترکمن معمولا ًاز قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره است. پشم آن تا حدودی مجعد است که این صفت آن را از سایر شترها متمایز می سازد.

1-2- شتر بلوچی

این شترها جزء نژاد گوشتی - شیری هستند و در سطح استان سیستان و بلوچستان مخصوصاً اطراف زاهدان ، خاش، ایرانشهر و چابهار پراکنده اند، معمولا کم پشم هستند و برای بارکشی و سواری نیز از آنها استفاده می شود.

1-3- شتر بندری

این شتر جزء شترهای سواری و بارکش محسوب می شود، که نامهای رواحیه، جماز، و پرنده نیز به آن اطلاق می شود. این شترها کم پشم، لاغر و بسیار تندرو هستند و ساعتی 35-45 کیلومتر طی طریق می کنند. این تیپ شتر بیشتر در استانهای هرمزان، کرمان، بوشهر و جنوب استان هرمزگان پراکنده است. شترهای بندری سبک وزن ( نر بالغ حدود 600 و ماده بالغ حدود 400 کیلوگرم ) دارای بدن کشیده و پاهای بلند و استخوانهای قوی و نه چندان ضخیم هستند. سر نسبتا کوچک پیشانی برجسته، گردن باریک، کوتاه و عضلانی دارند که در محل الصاق به شانه فرم متناسبی دارد. قسمت عقب بدن کوتاه، عضلانی و شیب دار است. رانها فشرده و عضلانی بوده و زیاد از هم فاصله ندارند. پوست نازک و موهای کوتاه و فشرده دارند.

1-4- شتر کلکوئی

منطقه ی اصلی زیست این شتر استان فارس بودن است که در حدود دویست سال پیش با ایل کلکوئی از فارس به اطراف قم برده شدند و هنوز در اطراف قم و تهران وجود دارند. از این شترها قبلا برای بارکشی و سواری در ارتش استفاده می شد و هنگی بنام شترهای جماز وجود داشت که در حقیقت بخش سواره نظام ارتش را تشکیل می داد.

ایل کلکوئی وظیفه ی نگهداری این شتران را بر عهده داشت و پس از فروپاشی هنگ شترهای جماز و گرایش افراد ایل کلکوئی به شهرنشینی تعداد شتر های ایل روز به روز کاهش پیدا کرد و اکنون گله های پراکنده از این شترها در کویر قم و مسیله تا دریاچه ی نمک پراکنده اند. وزن نر بالغ 800 کیلوگرم و ماده ی بالغ حدود 600 کیلوگرم است و ارتفاع نرها حدود 1888 سانتیمتر است. در حال حاضر حدود 1500 نفر از این نژاد بطور ناخالص وجود دارد.

2-دو کوهانه

نژادی است درشت اندام و با قابلیت حمل و نقل، رنگ بدن قهوه ای تیره، کوهان گرد، ستون فقرات پرگوشت، میزان کرک و موی آن بیشتر از شتر یک کوهانه است.

3- شتر کویر مرکزی

نژادی است گوشتی- پشمی با اندام متوسط، سر و گردن کوتاه، زانوهای کشیده، فرق سر گرد و خمیده، لب بالا آویزان، چشمها فرورفته، گوشها کاملاً کوچک، بدن به رنگ  قهوه ای روشن، خاکستری سیاه و سفید بوده و موهای بدن بسیار نرم و پشمی است.

روش های مختلف گله داری

انسان با گسیل دام به مراتع برای بهره برداری از روش های کوچ نشینی، رمه گرداری، ‌دامداری نیمه متحرک و ساکن استفاده می کند.

1- کوچ نشینی

عبارتست از تغییر مکان یا جابجایی فصلی دامداران، از مراتع قشلاقی به ییلاقی و بالعکس.

در واقع می توان آن را نوعی تطابق اکولوژیکی انسان و دام با محیط طبیعی عنوان کرد. در این روش خانواده ی کوچ نشین، همزمان با دام ها در نقل مکان شرکت می کنند. کوچ نشینی به وسیله ی بسیاری از عشایر مانند ایل های قشقایی در فارس، بختیاری در کهکیلویه و شاهسون در آذربایجان شرقی اعمال می شود. در کوچ نشینی بر روی دام داشتی و تولید دو منظوره گوشت و فرآورده های لبنی به طور توأم تأکید می گردد و به همین علت خانواده ها برای شیردوشی به همراه گله حرکت می کنند.

2- رمه گردانی

در بین دامداران مهاجر اطراف استان های تهران و سمنان بیشتر مشاهده می شود که فقط دام ها همراه با چوپان از قشلاق به ییلاق و بالعکس کوچ می کنند و خانواده ی دامدار یکجانشین هستند و به این علت دامداری براساس تولید گوشت صورت می گیرد.

3- نیمه متحرک

عبارتست از جابجایی و تغییر مکان کوتاه بین دشت و کوه که از نظر زمانی و مکانی در مقایسه با رمه و کوچ نشینی در مقیاس محدودتری انجام می شود. در این شیوه برحسب اینکه خانواده دام را همراهی کند یا نه، به کوچ نشینی نیمه متحرک و یکجانشینی یا رمه گردانی نیمه متحرک تقسیم می شود. این شیوه در میان عشایر ترکمن در شمال شرق مازندران مشاهده می شود.

4- روش ساکن

این روش در روستاها که از مراتع محدود اطراف محل سکونت خود استفاده می کنند مرسوم است.

5- روش صنعتی و نیمه صنعتی

علوفه ی این نوع دامداری از مراتع تأمین نمی شود بلکه دامدار خود به تولید علوفه از طریق کشت گیاهان مرتعی و خوراک های مکمل دامی اقدام می کند.

رژیم غذایی انواع دام

بز

بوته و درختچه می خورد، قدرت چرایی بیشتری داشته و وضعیت آرواره های آن طوری است که گیاه را از سطح پائین برداشت می کند.

گوسفند

پهن برگان علفی را ترجیح می دهد، رژیم غذایی گوسفند از نظر پروتئین غنی تر از گاو  است و از نظر قدرت چرایی و وضعیت آرواره برای برداشت گیاه بعد از بز قرار می گیرد.

گاو

گراس ها را ترجیح می دهد، از نظر رژیم غذایی پروتئین آن کمتر از رژیم غذایی گوسفند است و از نظر قدرت چرایی و وضعیت آرواره  برای برداشت گیاه بعد از گوسفند قرار دارد.

شتر

خار را بیشتر ترجیح می دهد.

با مقایسه ی رژیم غذایی گاو و گوسفند مشاهده می شود که گاو کمتر انتخاب کننده ی گیاهان برای چراست. گندمیان را می چرد و کمتر به پهن برگان علفی کوتاه مانند یونجه های یکساله توجه دارد. تصور براین است که این تفاوت ها ناشی از توانایی فیزیکی کمتر گاو برای انتخاب می باشد. گاو در محدوده ی 1 متر جلو و بالای سرش چرا می کند محدوده ی دید و تحرک گوسفند در مقایسه با گاو بیشتر است به طوری که تا 3 متری جلوی خود را تحت نظر دارد.

بز چه به صورت عمودی با بالا رفتن از بوته ها و درختان و چه به صورت افقی دارای تحرک چرایی بیشتری است. بز معمولاً بوته ها را بیشتر از گوسفند چرا می کند. این انتخاب گاه به منظور ارزش رجحانی بیشتر برخی از گونه ها، و گاه نیز به منظور چرا در ارتفاع بیشتر است. بنابراین بوته های خوش خوراک بیشتر در دسترس بزها قرار می گیرند. لیکن برخلاف عقیده ی عام بزها بیشترین احتیاجات غذایی خود را از همان گونه هایی که گوسفند چرا می کند تأمین می کنند به طور کلی گونه های خوش خوراک هم به وسیله ی گوسفند و هم به وسیله ی بز چرا می شوند و گونه های غیر خوش خوراک نیز چرا نمی شوند.

شتر بیشتر بوته های خاردار را مصرف می کند و هنگام چرا حرکت آهسته ای دارد برعکس گاو یا بز که در چرا بسیار متحرک هستند. شتر با حرکت ممتد به چرا ادامه می دهد به طوری که مشاهده شده است شتر، در مرتع خوب بعد از 5/2 ساعت چرا، 5 کیلومتر طی مسیر نموده است.

شتر در مرتع غنی یا فقیر به منظور چرا فقط گونه های محدودی را انتخاب می نماید و از هر گیاه مقدار کمی چرا کرده و به گیاه دیگر روی می آورد حتی دیده شده است که شتر به خار گیاهان اکتفا کرده و از برگ ها که ظاهراً خوش خوراک تر هستند چرا نمی کند و علی رغم وزن زیاد در مقایسه با سایر انواع دام ها  قادر است شرایط سخت و کمبود علوفه و آب را بهتر تحمل کند.

پراکنش دام در مرتع

رفتار دام های مختلف متفاوت است و هر دامی دارای الگوی پراکنش متفاوت روزانه است. این رفتار و الگو نسبت به عواملی چند متفاوت است.

عوامل مؤثر در پراکنش دام

1- وضعیت توپوگرافی مرتع

از این لحاظ مثلاً گاو به علت جثه سنگین مراتع هموارتر را دوست دارد در صورتی که بز به علت اینکه دارای تحرک بیشتری است می تواند در مراتع با پستی و بلندی زیاد پراکنده شود و به چرا بپردازد.

2- علوفه ی قابل دسترس

این مورد از دو لحاظ بر روی پراکنش دام اثر دارد:

2-1- از لحاظ کمیت

وقتی پوشش گیاهی  متراکم است و حجم علوفه ی در دسترس زیاد است دام احتیاج ندارد زیاد از آبشخور دور شود. هر چه پوشش تنک تر شود علوفه ی در دسترس کمتر شده و در نتیجه دام شعاع بیشتری را از منابع آب فاصله می گیرد تا علوفه ی موردنیاز خود را بدست آورد.

2-2- تعداد دفعات احتیاج دام به آب

هر چه علوفه سبزتر و پرآب تر باشد دام کمتر به آب احتیاج دارد و در این صورت دام شعاع بیشتری از منابع آب فاصله می گیرد. اگر دام( گوسفند ) فقط یک بار در روز به آب احتیاج داشته باشد می تواند تا شعاع 10 کیلومتری از آبشخور به دنبال علوفه برود اما اگر 2 بار در روز به آب نیاز داشته باشد این شعاع به 2 تا 3 کیلومتر کاهش می یابد و در نتیجه پراکنش دام به صورت  متراکم در اطراف آبشخور است.

3- اقلیم

در هوای گرم دام بیشتر در اطراف آبشخور یا سایه تجمع پیدا می کند و در هوای ملایم پراکنش دام بهتر خواهد بود. از بین عوامل اقلیمی باد بر روی پراکنش دام مؤثرتر است.  مثلاً گوسفند و گاو علاقه دارند در خلاف جهت باد حرکت کنند و به طبع پراکنش آنها هم خلاف جهت باد صورت می گیرد.

4- میزان هضم پذیری علوفه

چون دامهای استفاده کننده از مرتع نشخوارکننده هستند هر چه هضم پذیری کمتر باشد؛ دام مدت زمان بیشتری به استراحت در اطراف آبشخور می پردازد.

5-  منابع آب در دسترس دام

محل قرار گرفتن آبشخور عامل مهم پراکنش دام در مرتع است. در مراتعی که آبشخور ها به هم نزدیک و یا قطعات مرتع کوچک است تعداد دفعاتی که دام به آبشخور مراجعه می کند بیشتر ولی مدت زمان سپری کردن اطراف آبشخور کمتر است. اما زمانی که فاصله آبشخورها زیاد باشد تعداد دفعات مراجعه کمتر ولی مدت زمانی که اطراف آبشخور سپری می کند بیشتر است.

 

 

6-  چرای گروهی

دام علاقه دارد به صورت گروهی چرا کند. هر چه پوشش متراکم تر اندازه ی گروه بزرگتر و هر چه پوشش پراکنده تر اندازه ی گروهها کوچکتر می شود. وجود سایه هم از عوامل مهم پراکنش دام در مرتع است در هوای گرم دام علاقمند است در زیر سایه باشد و فاصله زیادی را طی می کند تا خود را به سایه برساند. یکی دیگر از علل مهم عدم پراکنش صحیح چرا در مرتع استفاده از سیستم سنتی دامداری کشور بر اساس تولید مواد لبنی است. طبق بررسی انجام شده به وسیله ی دکتر یزدی در مقاله ای به عنوان ( گذر از کوچ نشینی به رمه گردانی ) محدودیت زمانی شیردوشی دام ها در بخشی از دوره ی بهره برداری مراتع باعث محدودیت مکانی چرا می شود. چنانچه شیردوشی روزانه یک بار انجام شود، دام ها را فقط می توان در حدود 10 ساعت از محل چادر ها دور کرد که با افزایش دفعات شیردوشی به 2 بار در روز این مدت به 5/4 ساعت تقلیل می یابد و با توجه به شرایط توپوگرافی،‌ پوشش گیاهی و نیاز دام به آب حداکثر فاصله ای که دام ها ضمن چرا در مدت 10 ساعت می پیمایند از 5 کیلومتر تجاوز نخواهد کرد. بنابراین چوپان مجبور است که دام ها را در فضای محدودتری چرا دهد بدین ترتیب چراگاه های غنی دور افتاده مورد استفاده دام قرار نگرفته و مراتع به صورت یکنواخت چرا نخواهد شد.

 

 

اثر چرا بر گیاهان

چرای دام بر خاک مرتع تأثیر داشته، ‌مخصوصاً در اوایل بهار و یا مواقع دیگر که خاک مرتع مرطوب است باعث سفت شدن آن می شود. در نتیجه علاوه بر اینکه قابلیت نفوذ خاک نسبت به نزولات کاهش خواهد یافت، ‌نگهداری خاک نسبت به آب نیز کاهش می یابد. در نتیجه گیاهان به علت جریان سطحی آبها و هدر رفتن سریع رطوبت خاک از نسبت کمتری از رطوبت و بارندگی منطقه استفاده خواهند کرد. به علت فشرده شدن خاک، ریشه گیاهان به مقدار کمتری در خاک نفوذ می نمایند. از طرف دیگر در چنین شرایطی سبز شدن بذور گیاهان مرتعی مشکل خواهد بود. البته باید در نظر داشت که طبق نتایج به دست آمده در مراتعی که اصلاً چرا نشده باشد، رشد گیاهان کمتر از مراتعی خواهد بود که به مقدار کمتری مورد چرا واقع شده اند. گیاهان در حالت اخیر قوی تر از حالت اول خواهند بود. بخصوص در مورد گراس ها انواع چراشده بوته های پهن به وجود خواهند آورد در صورتی که در انواع چرا نشده قطر تاج گیاه کمتر خواهد بود.

در مناطق خشک در اثر چرا مقداری از اندامهای گیاه برداشت شده و در نتیجه در مدت خشکی به علت کم شدن سطح تبخیر کننده، گیاه بهتر خواهد توانست در مقابل خشکی مقاومت از خود نشان دهد. همچنین دام ضمن چرا با افزودن کود باعث حاصلخیزی خاک می شود.

بیشتر مراتع کشور قبل از فصل مساعد و زمان مناسب و بلافاصله پس از ذوب شدن برف ها (اوایل بهار) یعنی درست زمانی که چرای دام بیشترین خسارت و صدمات را به پوشش گیاهی و خاک مرتع می زند، مورد هجوم دام قرار می گیرد.

چرای بی رویه و قبل از موعد مقرر باعث کاهش جمعیت گونه های خوش خوراک و سیر قهقرایی مراتع می گردد. در صورتی که عده ای از گیاهان بی ارزش و سمی از چرای بی موقع سود برده و رقابت گیاهی برای آنها کم می شود.

مراحل سیر قهقرایی مرتع در اثر چرای شدید دام

تشخیص بعضی از مراحل سیر قهقرایی که به وسیله ی چرای نامناسب دام در مرتع حادث می شود آسان است. در اکثر مناطق سیر قهقرایی در اثر چرای بی رویه صورت می گیرد و بایستی مرتعداران این سیر قهقرایی را به موقع تشخیص داده و مراحل آن را به خوبی بشناسند. مراحل سیر قهقرایی در اثر چرای مفرط و بهره برداری نامناسب عبارت است از:

الف) تخریب فیزیولوژی گیاهان خوش خوراک

گیاهان خوش خوراک در اثر فشار چرای دام، قدرت گیاهی خود را از دست داده و در نتیجه رشد سالیانه و تجدید حیات طبیعی آنان کاهش می یابد.

ب) تغییر در ترکیب گیاهی

ادامه ی بر هم زدن فعالیت فیزیولوژیکی گیاه موجب از بین رفتن آن می شود. از بین رفتن بیشتر گیاه بیشتر ناشی از کاهش عملیات فتوسنتز، رقابت گیاهی، سن زیاد و خشکسالی که موجب کاهش رشد می گردد، است.

تغییر در ترکیب گیاهی تدریجی بوده و توام با تقلیل گیاهان مرغوب و کاهش عملیات فیزیولوژیکی است. همراه با کاهش تعداد گیاه در واحد سطح، رقابت گیاهی کاهش می یابد در نتیجه گیاهان نامرغوب و مقاوم وارد می شوند. در این حالت دام هایی که در مرتع چرا می نمودند به ناچار بایستی اشتهای خود را از گیاهان مرغوب به گیاهان نامرغوب تغییر دهند.

ج) هجوم گونه های جدید

همراه با تغییر ترکیب گیاهی، گیاهان جدیدی که قبلاً در ترکیب کلیماکس وجود نداشته وارد می شوند. اولین هجوم آورنده ها گیاهان یکساله هستند و سپس گیاهان چندساله بوته ای که دارای ارزش علوفه ای نیستند. اکثر گیاهان چندساله هجوم آورنده، برای چرای دام مناسب نیستند. این مراحل جایگزینی بیشتر موجب تقلیل کیفیت گیاهی می شود.

د) ناپدید شدن گیاهان خوش خوراک

مرحله ی بعدی سیر قهقرایی در اثر بهره برداری بی رویه و چرای مفرط دام در مرتع، کم شدن شدید گونه های خوش خوراک و باارزش و در نهایت ناپدید شدن آن ها در مرتع است. به جای گونه های خوب مرتعی، گیاهان یکساله و گونه های چندساله غیرخوش خوراک در مرتع ظاهر می شوند.

هـ) کاهش پوشش گیاهان مهاجم

ادامه ی چرای بی رویه سرانجام درصد پوشش نباتی را هم کاهش می دهد. در این صورت گیاهان خوش خوراک از بین می روند و به تدریج جای آنها را گیاهان یکساله غیر خوش خوراک می گیرند. اگر چرای مفرط همچنان ادامه یابد از مقدار پوشش گیاهان نامرغوب هم به تدریج کاسته می شود.

اثرات چرای زودرس و چرای شدید در تخریب خاک

ورود دام به مرتع قبل از زمان مناسب و چرای زودرس در مرتع علاوه بر این که به پوشش گیاهی لطمه وارد می نماید، به دلیل رطوبت زیاد خاک و در اثر تردد، زیاد دام در مرتع باعث فشرده شدن خاک و کم شدن تخلخل آن می گردد.

در نتیجه ی این عمل، وزن مخصوص خاک افزایش یافته و قابلیت نفوذپذیری آن به آب کاهش می یابد. این امر می تواند مرحله ی اول جریان سطحی و یا فرسایش تلقی گردد. فشردگی خاک علاوه بر کاهش قابلیت نفوذپذیری آن به آب باعث کاهش در ظرفیت  نگهداری آب نیز می گردد و این امر در مناطق خشک و نیمه خشک بسیار حائز اهمیت است.

بطور کلی اثرات منفی چرای زودرس و بیش از اندازه ی دام در مرتع به شرح زیر است:

1- سخت یا فشرده شدن خاک سطحی به ویژه در هنگامی که خاک مرطوب باشد که این عمل باعث:

• کاهش منافذ خاک می گردد.

• میزان نفوذ آب را کاهش می دهد.

• ب کمتری در خاک ذخیره می شود.

• هرز آب را افزایش می دهد.

• خاک های سله بسته و خشک، شکسته شده و خاک در معرض فرسایش آبی و خاکی قرار می گیرد.

• در خلال بارندگی در خاک های رسی باعث سله بندی خاک می گردد.

2- پوشش زنده ی گیاهی کاهش می یابد.

3- فرسایش شیاری از مسیر حرکت دام شروع می شود.

4- رطوبت کمتری برای رشد گیاهان باقی می ماند.

5- مواد غذایی خاک کم می شود.

6- رطوبت خاک کم می شود.

7- فرسایش خاک زیاد می گردد.

8- شرایط برای رشد و استقرار نهالهای جوان دشوار می گردد.

شایستگی مرتع

حالت شایستگی مرتع حالتی است که بتوان از مرتع به عنوان چرای دام استفاده نمود و این امر را در سال‌های آتی محدود نکرد بلکه بتوان برای سالیان طولانی از مرتع استفاده کرد بدون اینکه به منابع پوشش گیاهی و خاک آن و یا مناطق مجاور صدمه‌ای وارد شود.

طبقه بندی شایستگی مرتع

بعد از تعیین شایستگی مرتع که با بررسی عواملی همچون خصوصیات فیزیکی منطقه ( شیب و طول دامنه، موانع طبیعی، مقدار و نحوه  پراکنش منابع آب، خصوصیات مخصوص خاک و ...) و پوشش گیاهی و وضعیت آن در منطقه مشخص می گردد مراتع اینگونه طبقه بندی می گردد:

1-  مراتع قابل چرا

مراتع قابل چرا مراتعی هستند که در حال حاضر استفاده می شوند و یا می توانند مورد استفاده دام قرار گیرند. این گونه مناطق تولید علوفه نموده و یا استعداد تولید علوفه داشته و می توانند اصولاً به عنوان چرای دام مورد استفاده قرار گیرند بدون اینکه در بهره برداریهای آتی و یا موارد مربوط به آبخیز و سایر ارزشهای دیگر منطقه لطمه ای وارد شود. مراتع قابل استفاده با توجه به روشهای مرتعداری موجود و همچنین تسهیلات اصلاحی موجود به ترتیب زیر طبقه بندی می گردد:

- مراتع اصلی: شامل آن قسمت از مراتع قابل استفاده است که معمولاً بیشتر جلب توجه دام را می نماید. برای ورود دام در این گونه مراتع هیچ گونه مانعی وجود ندارد و چرای اصولی باعث ایجاد خسارت در مرتع و خاک و یا موارد دیگر منطقه یا مناطق مجاور نخواهد شد. در این مراتع تولید علوفه خوب بوده و منابع آب در منطقه وجود دارد. ممکن است مراتع در شرایط قهقرا ملاحظه شوند که در اثر استفاده ی بی رویه از آن در گذشته بوده و بدیهی است تولید علوفه ی آنها در این صورت کمتر خواهد بود.

- مراتع درجه دو یا ثانوی: این گروه شامل مراتعی است که از لحاظ پایداری خاک، شیب، محصول علوفه، برای استفاده ی دام مناسب است ولی به علت وجود نواقصی در برنامه های اداری و یا اصلاح منطقه استفاده ی دام از این گونه مراتع خیلی کم بوده و یا اصلاً مورد استفاده قرار نگیرد.

در اغلب موارد از این مراتع پس از اتمام استفاده ی صحیح از مراتع اصلی به عنوان چرای دام استفاده می شود. در این گونه مراتع ظرفیت چرا محاسبه نمی گردد و در صورت رفع نواقص موجودی که باعث محدودیت و ممانعت از استفاده از این گونه مراتع می شود، می تواند به مراتع اصلی تبدیل گردد.

- مراتع قرق شده: مراتعی که اصولاً می تواند مورد استفاده ی دام قرار گیرد، ولی به دلایلی از قبیل استفاده های تفرجگاهی حفاظت آبخیز و حفاظت حیوانات شکاری از ورود دام به آن جلوگیری می شود.

- مراتع موقتی: زمینهایی است که به طور کلی پوشیده از درخت است ولی پوشش درختی آنها در اثر اجرای عملیاتی از قبیل بهره برداری و قطع درختان و یا آتش سوزی از بین رفته و مناطقی مناسب برای چرای دام به وجود آمده است. در این گونه اراضی ظرفیت چرایی برای هر دوره محاسبه شده و این ظرفیت چرایی به طور مجزا از آنچه در مورد ظرفیت چرای منطقه بدست آمده است، در نظر گرفته خواهد شد. بدیهی است در این گونه اراضی ظرفیت چرا با در نظر گرفتن رشد نهالهای درختی، پایداری خاک و حیوانات شکاری موجود در منطقه محاسبه خواهد شد.

در مورد اراضی با پوشش درختی که پوشش آنها به نحوی از بین رفته و ایجاد مجدد پوشش درختی در این گونه اراضی مستلزم نهال کاری است، همانند سایر اراضی استفاده های مرتعی در نظر گرفته می شود.

2-  مراتع غیر قابل استفاده

شامل مراتعی است که ارزشی برای دام نداشته و یا به عللی از قبیل: ناپایدار بودن خاک، شیب تند، عاری بودن زمین از پوشش گیاهی، وجود پوشش درختی متراکم و سرانجام فقدان تولید علوفه نباید مورد استفاده دام قرار گیرد. این گونه اراضی علی رغم اجرای برنامه های اداره منطقه و عملیات اصلاحی به صورت غیر قابل استفاده باقی خواهد ماند.

خصوصیات کیفی علوفه

خوش خوراکی

مجموعه عواملی است که سبب می گردد یک گیاه در مقابل گیاه دیگر خوش خوراک باشد. خوش خوراکی مربوط به مجموعه خصوصیاتی است که دام را جهت ترجیح یک علوفه بر انواع دیگر علوفه و مواد غذایی تحریک می کند. این اختلافات در میزان جاذبیت یا مقبولیت علوفه، اساس مصرف انتخابی در بین علفخواران است.

خوش خوراکی ممکن است گروهی از گونه های گیاهی یا همه ی گیاهان مربوط به یک گونه را در برگرفته و یا محدود به یک نوع گیاه و یا اندام های خاص یک گیاه باشد. علاوه بر گونه های گیاهی زیرگونه و واریته های مربوط به یک گونه نیز ممکن است از نظر میزان خوش خوراکی اختلافات زیادی با هم داشته باشند به همین دلیل صفات مربوط به خوش خوراکی که از طریق مطالعه ی ویژگی های گیاه و نیز میزان تمایل دام به گونه ای خاص قابل تشخیص است.

ارزش رجحانی یا انتخاب

عبارتست از انتخاب یک گیاه در مقابل یک گیاه دیگر به وسیله ی دام، که عمدتاً یک عکس العمل رفتاری است.

از آن جا که اقلیم و توپوگرافی یک محل خاص تعیین کننده ی نوع گونه هایی است که قادر به رشد در آن منطقه هستند لذا انتخاب نوع علوفه به وسیله ی دام در هر منطقه تابع نوع گیاهانی است که در آن محیط یافت می شوند. آن دسته از گونه های گیاهان علوفه ای که معمولاً توسط دام های چراکننده یا سرشاخه خوار ترجیح داده می شوند و در انتخاب اول مورد استفاده قرار می گیرند گونه های ارجح نامیده می شوند. گونه های گیاهی فوق العاده خوش خوراک به عنوان گونه های لذیذ یا اصطلاحاً ( گیاهان بستنی ) موسومند. این گیاهان معمولاً به لحاظ فیزیولوژیکی مطلوبیت  بیشتری داشته و حتی در شرایط دام گذاری مناسب ( یعنی دام با توجه به ظرفیت مرتع ) در پوشش های مخلوط نیز بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند. نام گذاری گونه های گیاهی به صورت کم شونده، زیاد شونده و مهاجم در طبقه بندی شرایط مرتع معرف کاهش میزان خوش خوراکی آنهاست.

درجات خوش خوراکی

با توجه به اشتیاق دام در مورد چرای گیاهان مختلف می توان درجات خوش خوراکی را به شرح زیر بیان نمود:

1- گیاهان بسیار خوش خوراک: گیاهانی در این گروه قرار می گیرند که دام در تمام فصل با اشتیاق و ولع آن را می خورد.

2- گیاهان خوش خوراک: گیاهانی که در تمام فصل با اشتیاق و بدون اینکه انتخابی در مورد گیاهان دیگر انجام گردد خورده می شوند.

3- گیاهانی با خوش خوراکی متوسط: گیاهانی که در تمام فصل ولی با اشتیاق کمتر از گروه قبلی مورد چرای دام قرار می گیرند.

4- گیاهان با خوش خوارکی کم: گیاهانی که با رغبت مورد چرای دام قرار نمی گیرند و معمولاً بعد از چرای گیاهان سه گروه قبلی مورد استفاده قرار می گیرند.

5- گیاهان با خوش خوراکی خیلی کم: گیاهانی که به صورت اتفاقی مورد چرای دام قرار می گیرند.

6- گیاهان غیرخوش خوراک: گیاهانی که مورد چرای دام قرار نمی گیرند.

همانطوری که ذکر شد به دلیل تأثیر عوامل مؤثر در خوش خوراکی تغییراتی در درجات خوش خوراکی حاصل می شود. به طور کلی و از جنبه های عملی می توان گیاهان مرتعی را بر مبنای کلاس های گیاهان به شرح زیر طبقه بندی کرد:

گیاهان کلاس I شامل درجات 1و2 خوش خوراکی

گیاهان کلاس II شامل درجات 3و4 خوش خوراکی

گیاهان کلاس III شامل درجات 5و6 خوش خوراکی

نگاهی کلی به مسائل و مشکلات مراتع ایران

به طور کلی، مراتع ایران همانطور که قبلاً ذکر شد در وضعیت خوبی به سر نمی برند به گونه ای که قسمت اعظم مراتع، در شرایطی است که نیاز به اصلاح دارد، بسیاری از مراتع هم، از لحاظ پوشش گیاهی آنچنان فقیر شده است که دیگر قابل بهره برداری نیست و باید قرق و بکلی، احیا شود.

سطح وسیعی از مراتع نیز وجود دارند که به منظور استفاده در دیگر زمینه ها، یا مجاز به استفاده از آنها به صورت مرتع نیستیم ( مانند مراتعی که طبق قانون برای حفاظت از محیط زیست، اجرای برنامه آبخیزداری و غیره به سازمان های مربوط واگذار شده است ) و یا به طور کلی تخریب شده است ( مانند سطح های که به شهرها و مراکز صنعتی و غیره تبدیل شده است ).

با توجه به اهمیت مراتع که مختصری از آن ذکر شد، و از آنجا که مرتع منابع اولیه ی قسمت اعظم تأمین گوشت مورد نیاز کشور را تشکیل می دهد، تخریب و نابودی آن مسائل عدیده ای را برای کشور به وجود آورده و نظم طبیعی و نیز اقتصادی و سیاسی کشور را به هم می زند. لذا باید عوامل مؤثر در تخریب مراتع مورد بررسی قرار گیرد و اقدامات لازم جهت مدیریت صحیح مراتع انجام گیرد.

اولین گام در این راه شناسایی مهمترین عوامل تخریب است که قبلاً مختصری به آن اشاره گردید. با توجه به عوامل تخریب واضح است که عمده ترین عامل تخریب مراتع ایران چرای بی رویه است و حال باید ابتدا این مسأله را از ریشه بررسی کرد که چرا یک دامدار با چرای بی رویه موجبات تخریب مراتع را فراهم می سازد.

در مواردی که سطح مراتع بسیار وسیع و شرایط آب و هوایی نیز مناسب و تعداد دام اندک است حتی اگر دامدار هم بخواهد که عمداً پوشش گیاهی را از بین ببرد و یا به میزان قابل توجهی کاهش دهد، قادر نخواهد بود، زیرا به علت کم بودن دام، چرا بسیار ناچیز و نامحسوس است.

یکی از مسائلی که در مراتع مناطق خشک ایران مشاهده می گردد مراتع دشتی یک قسمت بکلی از بین رفته ولی قسمت دورتر آن دست نخورده و بکر باقی مانده است. علت این مسئله را می توان این گونه عنوان کرد که وجود آب کافی در قسمت تخریب شده سبب شده که دام به طور مفرط از اطراف منبع آب  تغذیه کند و همین امر موجبات نابودی پوشش گیاهی را فراهم می کند. در چنین شرایطی می توان گفت مسئله ی عمده این است که دامدار توان اقتصادی و فکری ایجاد منابع آبی را در فواصل مناسب ندارد.

در بعضی موارد هم اعمال اقدامات مدیریتی همچون قرق و عدم تأمین علوفه مورد نیاز برای دامدار در طول مدت قرق باعث وارد شدن فشار بیش از حد دام به قسمت های مجاور قرق و در نتیجه فقیر شدن آن قسمت از پوشش گیاهی می شود. زیرا دامدار برای امرار معاش خود ناگزیر به چراندن دام خود در این قسمت هاست. بنابراین مدیران مرتع در صورت قرق یک منطقه باید به فکر دامدار نیز باشند تا به او لطمه اقتصادی وارد نگردد.

در مواردی هم در بعضی از مراتع ایران بدون توجه به شرایط مرتع از روش های مدیریتی که متناسب با آن نیست استفاده شده از جمله، مثلاً بدون توجه به ظرفیت چرای یک منطقه برای آن قسمت پروانه چرا با ظرفیت بیش از حد صادر شده است.

حال باید با توجه به شرایط و ضوابط متفاوت در مناطق مختلف کشور راه حل های مناسبی در چهارچوب اصل استفاده ی بهینه از منابع طبیعی و توسعه ی پایدار ارائه گردد که این امر نیازمند انجام و پی ریزی یک سری عملیات مرتعداری ( مدیریت مراتع ) با همکاری افراد کارآمد است.

مرتعداری

با پیشرفت تکنولوژی نوین،‌ دیگر زمان آن گذشته است که دامداران همچنان به شیوه ی چوپانی در گذشته دام خود را وارد مرتع کنند و از امکانات محدود استفاده نمایند زیرا امروزه برای مرتعداری، به مقدار کافی سرمایه و آگاهی های علمی نیاز است و مرتعداری علمی علاوه بر تجربه و آگاهی لازم، ‌به علاقه و هنر نیز نیاز دارد. اساساً در تعریف مرتعداری تعبیر علم و هنر، بهروری عقلانی و مناسب و مستمر به کار گرفته شده است. افرادی که به صورت مبتدی به این حرفه علاقه مند هستند، لازم است مدت زیادی با علوم طبیعی و مرتعداری و موارد و زمینه های مربوط به آن آشنایی حاصل نمایند؛ از اثرات چرا بر گیاه مطلع باشند،‌ زمان ورود و خروج دام را به نسبت فصول سال بشناسند؛ مقدار برداشت علوفه از مرتع را بدانند تا به گیاهان که خود موجود زنده ای هستند خسارت وارد نشود. علاوه بر همه ی اینها در مرتعداری نباید توجیه اقتصادی را فراموش کرد.

در ایران ادارات منابع طبیعی در سراسر این خاک گسترده، آماده ی همکاری و انتقال مطالب علمی و تجربی هستند و مهندسان فن از هیچ گونه تلاشی در جهت آشنایی بیشتر دامداران دریغ نخواهند ورزید.

تعاریف

مرتعداری (Range management)

مرتعداری دانشی است در طرح و هدایت مصارف مرتع جهت تداوم تولید حداکثر علوفه و محصولات دامی که در شرایط محیطی معینی امکان پذیر است. مشروط بر آنکه به حفظ و اصلاح سایر منابع طبیعی شامل آب و خاک و حیات وحش کوچکترین خللی وارد نیاید. (شیدائی ، فرهنگ مرتع مرتعداری-1375)

مرتعداری عبارتست از اداره ی یک منبع قابل تجدید به منظور دستیابی به ترکیب بهینه ای از تولیداتی نظیر تولید محصولات دامی، تولید گیاهان دارویی، ایجاد مناطق تفرجی، تولید گیاهان صنعتی، حفاظت خاک، حیات وحش و شکار و … ( مصداقی، منصور، 1374، مرتعداری ایران. ص 10).
مرتعداری عبارت است از نظام اداره ی زمین در چهارچوب مشخصه های دانشی تحت عنوان علم مرتع.(هدی - (1975) ،کتاب مدیریت مراتع)

  مرتعداری علم و هنری برای ایجاد تناسب بین استفاده های حاصل از مرتع که مورد توجه و نیاز جامعه است از طریق اداره ی اکوسیستم مرتع. (استودارت، اسمیت و باکس- 1975، کتاب مدیرت مرتع)

مرتعداری را علم و هنر برنامه ریزی و مدیریت مرتع به منظور بدست آوردن حداکثر محصول دامی با حفظ دوام منابع طبیعی می دانند.( والنتین ،1971)
مرتعداری را تجزیه و تحلیل و به کارگیری اطلاعات مربوط به ساختمان و اعمال اکوسیستم مرتعی تعریف می کنند.
(کوک 1983)

مرتعداری عبارتست از اداره ی اکوسیستم مرتع به منظور بدست آوردن استفاده ی بهینه از منابع و تولیدات و سرویسهای آن با تاکید بر حفاظت آب و خاک و سرانجام محیط زیست (مقدم، محمدرضا، 1377، مرتع و مرتعداری، 7).

مرتعداری را علم نگهداری و بهره برداری از مراتع به گونه ای که جامعه ی گیاهی به نحو مطلوب حفظ شود و به سایر منابع چون آب، خاک و غیره زیانی وارد نشود، می

دانند(پازوکی،منوچهرع 1380، مرتع، ص 5).

در مجموع می توان گفت براساس مجموع نظرات ارائه شده "مرتعداری علم اداره ی پایدار اکوسیستم های مرتعی به منظور تأمین انتظارات جامعه" از این اراضی است، از گذشته ای دور نیازهای جامعه صرفاً در محدوده ی تولید حداکثری علوفه و گوشت معنی می یافت. امروزه شاید تلفیقی از گزینه ی اول و انتظارات دیگر نظیر مدنظر باشد و به طبع در آینده برحسب نیاز جامعه توجهات و انتظارات جدیدی مطرح خواهد بود.

ذکر این نکته ضروریست که اداره ی یک اکوسیستم به عنوان مرتع مبنای تعریف است نه نوع کاربری، ممکن است مرتعی بصورت چراگاه اداره شود و یا برای پرورش زنبور عسل و مرتعی به عنوان زیستگاه حیات وحش، مدیریت در تمام موارد ذکر شده نیازمند شناخت درستی از اکوسیستم مرتعی و مدیریت متناسب با نوع کاربری است.

اهداف مرتعداری

1- افزایش پوشش گیاهی مناسب در مرتع.

2- افزایش قدرت تولید علوفه و حفظ تولید.

3- افزایش بازده نگهداری آب در مرتع و جلوگیری از فرسایش.

4- افزایش عملکرد کمی و کیفی محصولات دامی.

5- افزایش بازده اقتصادی.

اهمیت مرتعداری

با یادگیری راه های بهره برداری صحیح از مراتع،‌ وضعیت پوشش گیاهی آنها بهتر شده و درنتیجه هنگام بارندگی از ایجاد رواناب کاسته شده و آب فرصت کافی برای نفوذ را پیدا می کند، سفره های آب زیرزمینی تغذیه شده و چشمه ها و قنات های روستاها پرآب می گردند. با نفوذ آب دیگر سیلاب به وجود نمی آید و به تبع آن از بسیاری از خسارات مالی و جانی جلوگیری به عمل می آید. علاوه بر موارد ذکر شده محصولات دارویی،‌ خوراکی و صنعتی برای بهره برداران زیاد خواهند شد و عواید دیگر که برای بهره برداران دربر خواهد داشت.

حال با دانستن اهمیت مرتعداری لازم است که تمام بهره برداران مراتع با روش های درست نگهداری و استفاده از مراتع که در قالب طرح های مرتع داری عنوان می گردد، آشنا شوند.

طرح مرتعداری 

طرح مرتعداری، ‌طرحی است که در آن برنامه های مناسب ( براساس شرایط منطقه ) برای مدیریت مرتع، پیش بینی شده است. این طرح، با تلاش مجری ( بهره بردار ) و یا مجریان و با کمک و پشتیبانی دولت به مرحله اجرا در می آید.

طرح مرتعداری علاوه بر رعایت نکته ها و مسائل فنی مرتعداری، با در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهره برداران با مشکلات کمتری اجرا می شود.

تاریخچه

بعد از انقلاب مشروطه در اواخر حکومت خاندان قاجاریه، ‌مرتع به طور رسمی به مالکیت اشخاص در آمد و مدیریت اقتصادی بهره برداری بر آن حاکم شد. از سال 1339 براساس آیین نامه ی اجرایی قانون جنگل ها و مراتع، ‌مالکان برای حفظ و احیای مراتع باید به دستورهای فنی کارشناسان در موارد زیر عمل می کردند:

1- تناسب تعداد دام و انواع دام با ظرفیت مرتع.

2- تاریخ ورود و خروج دام از مرتع.

3- فصل، مدت و محل چرای دام.

پس از ملی شدن جنگل ها و مراتع کشور در بهمن ماه 1341 و تغییر مالکیت مراتع از بخش خصوصی به دولتی در سال 1342، ‌قانون بهره برداری از مراتع  به تصویب رسید. در این قانون به چرانیدن دام در منابع طبیعی بدون پرداخت حق علف چر، روش صدور پروانه چرا، ‌برخورد قانونی با دام اضافی و ... اشاره شده است.

پس از تصویب قانون تشکیل وزارت منابع طبیعی سابق در آذر ماه 1346،‌ در قوانین مصوبه سال 1348، برای اولین بار بهره برداری از مراتع به صورت طرح مرتعداری مطرح شد. از سال 1348 تا سال 1354 طرح های مرتعداری در سطحی حدود 700 هزار هکتار تهیه شد. این طرح ها که به نام طرح های مرتعداری بزرگ شناخته شده اند،‌ به دلایل مختلفی مفید نبودند و طور عملی اجرا نشدند.

با تغییر مدیریت دفتر فنی مرتع و مشکلات مربوط به اجرای طرح های مرتعداری،‌ حرکت جدیدی در تهیه و اجرای طرح های مرتعداری به وجود آمد. در این دوره که تا اوایل سال 1357 ادامه داشت، ‌برای سطح 6/3 میلیون هکتار از مراتع کشور طرح مرتعداری تهیه گردید که به نام طرح های مرتعداری کوچک معروف شد. این طرح ها نیز به دلیل اینکه به مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهره برداران کمتر پرداخته بود، موفق نبود.

پس از انقلاب شکوهمند اسلامی،‌ تهیه ی طرح های مرتعداری تقریباً متوقف شد. اما از سال 1365 به لحاظ ضرورت، ‌تهیه و اجرای طرح های مرتعداری دوباره شروع شد. در این مرحله برای موفقیت طرح و توجه به بهره بردار، تغییراتی در قرارداد و موارد ضروری دیگر به عمل آمد و زمینه ای برای تهیه و اجرای طرح های مرتعداری با زمینه مشارکت فعال مجریان فراهم گردید.

در طرح های مرتعداری با توجه به وضعیت مالکیت مرتع، وضعیت بهره برداری مرتع، وضعیت اجتماعی اقتصادی بهره برداران، وضعیت اوضاع طبیعی، وضعیت آب و هوا و جغرافیای منطقه‌، وضعیت خاک و منابع آبی، ‌تیپ های مرتعی و ارزیابی و اندازه گیری در آنها و در نهایت استعدادهای دیگر داخل مرتع راهکارهای زیر ارئه گردید:

ارائه ی برنامه های اصلاحی و احیا‌کردن مراتع.

ارائه ی برنامه های مدیریتی.

ارائه ی بر نامه های بهره برداری.

برنامه های اصلاحی و احیایی مراتع شامل

1- مدیریت دام

1-1- کاهش شدت دام گذاری و ایجاد تعادل بین تعداد دام و ظرفیت مرتع

1-2- رعایت فصل چرا و آمادگی مرتع جهت بهره برداری

2- عملیات بیولوژیکی

بذرکاری، بذرپاشی، کپه کاری، کودپاشی، آتش سوزی در مراتع.

 

 

3- عملیات بیو مکانیکی

3-1- بانکت، پیتینگ، تراس، فاروئینگ

برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به عملیات بیولوژیکی و بیومکانیکی به آدرس زیر مراجعه کنید.

www.iranwatershed.com

برنامه های مدیریتی مراتع

1-اصلاح شخم

وضع و اجرای قوانین مستحکم در برخورد با متخلفان این امر( کشاورزانی که اراضی شیبدار مرتعی را با شخم زدن به دیم زارهای کم بازده تبدیل می کنند) و تعدیل شیب های دیم زارها برای ممانعت از ایجاد رواناب.

2-اصلاح کاربری اراضی

استفاده از اراضی براساس قابلیت و استعداد یک اصل مدیریتی مهم در مدیریت آبخیزهای کشورمان بشمار می رود.

3-مدیریت چرا

3-1- قرق و حفاظت مراتع

اصولاً این گونه اقدامات می تواند جنبه ی مدیریتی یا تحقیقی داشته باشد که در حالت اول به آن قرق حفاظتی و در حالت دوم قرق اکولوژیکی گفته می شود. آنچه که در مورد قرق در این مبحث به آن اشاره خواهد شد قرق حفاظتی است که به عنوان قرق مدیریتی اطلاق می شود. این گونه قرقها را می توان از لحاظ نوع عملکرد و عرصه های مورد نظر تقسیم بندی نمود.

3-2- رعایت ظرفیت چرایی

اعمال مدیریت صحیح و برنامه ریزی مناسب در مورد به کارگیری روش های چرا، از قبیل چرای تناوبی، چرای تأخیری، چرای تأخیری و تناوبی و چرای تعادلی.   

3-3- احداث آبشخور

همانطور که قبلاً ذکر شد یکی از علل تخریب مراتع عدم پراکنش مناسب دام ها به دلیل نبود منابع آبی کافی است. لذا یکی از راهکارهای اعمال چرای یکسان در تمامی سطح مراتع ایجاد منابع آبی به فواصل مناسب در سطح مراتع برای شرب دام است.

4- آنالیز و ارزیابی اراضی

آنالیز مراتع به معنای شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه به منظور بهره برداری صحیح از این منبع باارزش طبیعی است. ارزیابی مرتع پس از بررسی منابع اساسی زمین یعنی خاک، آب، اقلیم، پوشش گیاهی و حیات وحش آغاز می شود و با بررسی مسائل اقتصادی و اجتماعی برای مسائل مرتع و مرتع داری راه حل هایی را ارائه می دهد.

5- ممیزی مراتع

ممیزی مرتع یعنی شناسایی بهره برداران واقعی دارای حق استفاده از مراتع، به منظور صدور پروانه چرا، همراه با تعیین ضوابط و شرایط بهره برداری اصولی بر اساس شرایط منطقه و وضعیت پوشش گیاهی مرتع.

برنامه های مدون بهره برداری

استفاده ی پایدار و مستمر از منابع موجود در یک مرتع در گرو بهره برداری متناسب با توان منابع است. بهره برداری متناسب از توان اکولوژیکی یک سرزمین نیاز به اهرم های مدیریتی مختلفی دارد که در موارد قبلی ذکر شد. بنابراین مسئولین باید توان تولیدی مرتع را در مورد تمامی بهره برداری ها برآورد کرده و طبق جدول زمان بندی شده ای آن را در اختیار بهره بردار قرار دهند. تا خسارتی به مرتع وارد نگردد.

وظیفه ی بهره برداران و مجریان در اجرای طرح

طرح مرتعداری تهیه شده پس از بررسی و تصویب در کمیته ی فنی، براساس قرارداد محضری 30 ساله به مجری واگذر می شود. این مدت برای دوره های دیگر با شرایط مقرر در قرارداد قابل تمدید است. براساس قرارداد منعقد شده، وظایفی به عهده ی مجری است که مهمترین آنها عبارتند از:

1- مجری طرح باید همه ی عملیات اجرایی، احیایی و بهره بردارای را براساس موارد پیش بینی شده در طرح اجرا کند.

2- مجری طرح در برابر اجرای طرح، ‌می تواند از مرتع به منظور تعلیف دام به تعدادی که در طرح مشخص شده است، استفاده کند.

3- مجری طرح به هیچ عنوان اجازه ندارد بدون اجازه قبلی و کتبی ادره کل منابع طبیعی،‌ محل عرصه ی اجرای طرح و مراتع آن را یکجا یا قسمتی از آن را به افراد دیگر واگذار کند. یا از مرتع برای کار دیگری خارج از طرح تصویب شده استفاده کند یا بنا و ساختمانی در آن بسازد. تخلف از این شرط باعث فسخ قرارداد می شود. گزارش ناظر اجرای طرح، ملاک تخلف و مبنای فسق قرارداد خواهد بود.

4- مجری تعهد دارد هر سال حداکثر تا پایان خردادماه، گزارش عملیات انجام شده سال قبل را با تأیید یا اظهار نظر ناظر طرح به ادره کل منابع طبیعی ارائه کند. تخلف از این کار، از موارد عدم رعایت شرط های قرارداد به حساب می آید و اداره ی کل منابع طبیعی می تواند تصمیم های لازم را در مورد ادامه ی بهره برداری مجری از مرتع بگیرد.

5- مجری تعهد دارد که طرح مصوب و برنامه های اجرایی آن را براساس جدول های زمانبندی شده در طرح اجرا کند. مجری می تواند در صورت مشاهده ی اشکال در طرح، آن را به سرعت از طریق ناظر به اداره کل اعلام کند. تخلف از این کار، ‌با توجه به گزارش ناظر، موجب حق فسق برای اداره کل خواهد بود.

6- مجری تعهد دارد مورد قرارداد را حفظ و حراست نماید و در صورت مشاهده ی تجاوز،‌ موضوع را به اداره کل خبر دهد و اقدام قانونی راانجام دهد.

7- چنانچه نقشه ی مراتع موضوع طرح، اشتباه باشد و از محدوده ی سایر عرصه ها داخل طرح شده باشد، مجری طرح می تواند مقدار مورد اشتباه را از اداره کل بخواهد تا به طرح اضافه شود.

وظیفه و تعهدات دولت در اجرای طرح

تعهدات دولت در اجرای طرح مرتعداری براساس قرارداد بسته شده به شرح زیر است:

1-  اداره کل منابع طبیعی وظیفه دارد که طرح مرتعداری و نقشه ی ضمیمه آن و مراتع مورد طرح را برای اجرای طرح و بهره برداری مجری بدون گرفتن قیمت آن در اختیار مجری قرار دهد و تا آنجا که ممکن است، سفارش ها و کمک های فنی و کارشناسی را به مجری بدهد.

2-  برای اجرای صحیح طرح و نظارت بر نحوه ی اجرای قرارداد، اداره کل وظیفه دارد که یک نفر را به عنوان کارشناس ناظر تعیین و با نامه به مجری معرفی کند. ناظر می تواند هر موقع که لازم باشد وارد مرتع شود و عملیات اجرایی و برنامه های پیش بینی شده در طرح را بازدید و بررسی کند و سپس نتیجه ی بازرسی را به اداره کل منابع طبیعی اعلام کند.

3-  اداره کل منابع طبیعی وظیفه دارد برای اجرای طرح های عمرانی و عمومی دولت، اگر تهیه زمین مناسب از محل دیگری ممکن نباشد، قسمتی از زمین های ملی شده موضوع طرح را با توجه شرایط زیر،‌ برای این کار اختصاص دهد:

اول محل مورد نظر، برای منابع طبیعی و اجرای طرح مضر نباشد.

دوم به مقدار ضرورت و رفع نیاز باشد.

سوم– به جز موارد نیاز سازمان جنگل ها و مراتع، واحد متقاضی موظف به پرداخت خسارت های احتمالی و هزینه های انجام شده توسط مجری برای آن بخش از اراضی ملی شده که از طرح جدا می شود، است.

علاوه بر موارد گفته شده که در برگه قرار داد محضری وجود دارد، اداره کل منابع طبیعی در زمینه های دیگری نیز وظیفه کمک و همراهی دارد. مانند تأمین بخشی از اعتبار برای اجرای برنامه های اصلاحی  و احیا کردن پیش بینی شده در طرح، همچنین معرفی مجری به بانک برای گرفتن وام و تأمین نهاده ها و...

اثرات اجرای طرح های مرتعداری

طرح های مرتعداری علاوه بر استحکام و پایداری بهره برداری از مراتع و حفاظت درست از منابع پایه (یعنی آب، خاک و پوشش گیاهی ) و استمرار تولید مطمئن، در زیاد شدن تولید علوفه مرتع نیز نقش اساسی دارد.


 

منابع

1- مرتع و مرتعداری، دکتر محمد رضا مقدم، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم 1386

2- مرتعداری در ایران، دکتر منصور مصداقی، انتشارات آستان قدس رضویی، چاپ اول 1372

3- مراتع مسائل و راه حل های آن در ایران، دکتر پرویز کردوانی، دانشگاه تهران، چاپ سوم 1381

4- مرتع و مرتعداری، مهندس منوچهر عابدی، مؤسسه فرهنگی همسایه چاپ اول 1374

5- آشنایی با مرتع و مرتعداری، مهندس سعید جفایی، انتشارات اداره کل ترویج ؛ معاونت ترویج و مشارکت مردمی، چاپ اول 1372

6- بروشور مرتع، سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری کشور؛ دفتر ترویج و مشارکت مردمی، 1383

7- مدیریت چرا در مراتع، جان . اف والنتاین، ترجمه؛ مهدی نصیری محلاتی – عوض کوچکی- محمد بنایان اول- علی کلاهی اهری، چاپ اول 1372

8- طرح مرتعداری، الگوی موفق در مدیریت مراتع کشور، مهندس عسگر علیزاده و مهندس فاطمه مهدوی، مؤسسه فرهنگی هنری شقایق روستا، وزارت جهاد کشاورزی، معاونت ترویج و نظام بهره برداری ، چاپ اول 1382

9- ضوابط و شرایط بهره برداری صحیح از مرتع به منظور چرای دام، مهندس عسگر علیزاده و مهندس فاطمه مهدوی، نشریه ترویجی، وزارت جهاد کشاورزی، چاپ اول
نظرات 1 + ارسال نظر

دوست گرامی سلام
لطف کن اگر مطلبی را از جای مثل http://www.iranwatershed.com/range.aspx که عکس های اون را من با چقد کوه پیمائی تهیه کرده ام حداقل زیر آن ننویس تمامی حقوق مادی و معنوی برای نویسنده وبلاگ محفوظ می باشد حالا جمع آوری تصحصح بماند. حداقل منباب امانت داری ذکر منبع می کردی موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد