نارسایی مغزی –که هنوز کارهای بیشتری برای
درک ماهیت آن در حال انجام است- می تواند باعث ایجاد مشکلاتی در مهارتها و
قابلیتهای معمولی فردی، کاهش انروی و توانایی فیزیکی، افسردگی، پرخاشگری،
سرگیجه، سردرد و صدای زنگ در گوش شود. با آن که بعضی از افراد مبتلا به
طنین صدا در گوش به مفید بودن جینکو ایمان دارند افراد دیگری اعتقاد دارند
که جینکو رویهمرفته در این مورد بی اثر است.
یکی از جنبه های قابل
درخواست جینکو –همان طور که قبلاً اشاره شد برای درمان طنین صدا در گوش
است. مسئله ی مهم در مورد این درمان آن است که از درمانهای تقریباً ارزان
به شمار می رود و دارای عوارض جانبی بسیار جزئی و ناچیزی است.
یکی از
دلایلی که استفاده از جینکو توسط بسیاری از بیماران کنار گذاشته شد آن بود
که این گیاه در مورد آنها باعث بهبود صدای گوش نشد و علاوه بر آن در حدود
یک چهارم افراد اپیستاکسی (خونریزش بینی) ایجاد شد.
در مورد مکانیسم
این عمل باید گفت مهمترین اجزای جینکو شامل فلاونوئیدها و ترپنوئیدها می
شوند. جینکولید b ،ترپنوئیدی که تا کنون وجود آن در هیچ گونه ی دیگری گزارش
نشده است، در شرایط آزمایشگاهی از عمل عاملهای فعال کننده ی پلاکتهای خونی
جلوگیری می کند. این عامل ها برای شروع تجمع یافتن پلاکتهای خونی ضروری
هستند و این مرحله در حقیقت مرحله ی آغازین انعقاد خون است. پس بنابراین
ممکن است جینکو بتواند در شرایط طبیعی بر روند لخته شدن خون تأثیر منفی
بگذارد. و این می تواند دلیلی باشد برای ان که چرا روز به روز بر تعداد
خونریزش بینی در میان افرادی که از جینکو استفاده می کنند افزوده می شود.
پس این سؤال ایجاد می شود که اگر جینکو واقعاً باعث خونریزش بینی می شودپس
در داخل بدن چه تأثیراتی می تواند داشته باشد؟
در ژوئن 1996 نشریه ی
عصب شناسی گزارشی را در مورد خانمی منتشر کرد که به مدت دو سال روزانه 120
میلی گرم جینکو مصرف کرده بود و تومورهای لخته خونی روی دو طرف سر بر روی
پوشش مغز او به وجود آمده بودند که به بافت مغز فشار وارد می کرد. این
بیمار هیچ سابقه ای در زخم های سر نداشت و تنها داروهایی که غیر از جینکو
مصرف کرده بود استامینوفن و نیز ارگوتامین/ کافئین در یک دوره ی کوتاه بود و
به خصوص این فرد هیچ داروی ضد لخته شدن خون مصرف نکرده بود. و نیز هیچ
گونه آسپرین یا داروهای بدون استروئید یا ضد اشتعال توسط وی مصرف نشده بود.
خونریزی او در مدت زمان طولانی ادامه یافت ولی با قطع مصرف جینکو
پایان گرفت. البته این بیمار مجبور به یک عمل جراحی اوروانسی برای برداشتند
لخته های خون ایجاد شده در کاسه ی سر خود گردید ولی خوشبختانه عمل او
کاملاً موفقیت آمیز بود.
معمولاً یک گزارش مجزا مانند این علاقه انسان
را به مقدار کمی تحریک می کند. هرچند که چنین گزارشهایی می توانند به چند
دلیل پر مزاحمت باشند:
1- بیشتر افراد وقتی توسط پزشک خود برای فهرست
کردن داروهای مصرفی اخیر خود درخواست می شوند، جینکو را جزو این فهرست قرار
نمی دهند.
2- بیشتر پزشکان علاقه ای به دیدن عناصری از قبیل جینکو در
فهرست دارویی اخیر فرد ندارند و نیز به تأثیرات آن اهمیت نداده و مهم نمی
شمارند.
3- بیشتر پزشکان تأثیرات ضد انعقادی جینکو را به حساب نمی
آورند.
این سه عامل می توانند بالقوه در گزارشهایی که از سوی بیماران
می رسد همکاری داشته و مؤثر باشند.
در واقع 9 ماه پس از گزارشی که در
مورد بیمار مبتلا به لخته های خون در مغز داده شد، یک مورد از هیفمای خود
بخودی نادر که خونریزی در حفره ی جلویی چشم بود در مردی که برای مدت طولانی
از جینکو استفاده کرده بود گزارش داده شد. بنابراین یک فرد محتاط در مورد
مصرف جینکو باید تجربیات دیگران و تأثیر آن را در نظر داشته باشد. به هر
حال به نظر منطقی است که بدترین حالت ممکنه ناشی از مصرف جینکو را در نظر
داشته باشیم و به خاطر بیاوریم در کنار تأثیر مثبت جینکو در ساکت کردن صدای
زنگ گوش، عوارض جانبی آن در جلوگیری از انعقاد خون قابل تأمل است. در واقع
مصرف جینکو می تواند زمینه را برای انواع خونریزی (نه فقط خونریزش بینی)
فراهم سازد. خوشبختانه یک تست مناسب برای سنجش مدت زمان انعقاد پلاکتهای
خونی در شرایط آزمایشگاهی وجود دارد. به طور مثال اگر از تراکم پلاکتهای
خونی توسط عاملی ممانعت به عمل آمده باشد مدت زمان انعقاد خون افزایش می
یابد. مدت زمان انعقاد خون همچنین می تواند توسط یک فن شناس برآورد شود به
این طریق که شی نوک تیزی به سمت ساعد پرتاب می شود که یک شکاف بسیار سطحی
(با عمق یک میلی متر) در پوست ایجاد می کند و خون را با فشار 40 میلیمتر
جیوه بیرون می راند که از این طریق نیز می توان زمان لخته شدن خون را
برآورد کرد.
با وجود تمام این مسائل یک توافق جمعی وجود دارد که اگر
جینکو در طول مدت سه ماه برای درمان عارضه ای مؤثر نباشد پس از این مدت
دیگر تأثیری نخواهد داشت و مصرف آن باید قطع گردد. و اگر تأثیر مساعد جینکو
فرد را وادار کرد که برای مدت بیش از سه ماه از آن استفاده کند باید برای
پیشگیری از عوارض آن، هر شش ماه یکبار آزمون سنجش مدت زمان انعقاد خون
بدهد. و اگر این مدت زمان طی آزمایشهای متوالی افزایش یافته بود باید با
مشورت پزشک تصمیمی گرفته شود مبنی بر این که مصرف جینکو ادادمه یابد یا
خیر.
همچنین اگر لخته های خون، خونریزش بینی، اثار کبودشدگی و علائمی
از این قبیل در هنگام آغاز مصرف جینکو مشاهده شد باید در مورد ادامه مصرف
آن با پزشک مشورت گردد. این مطلب در مورد فردی که از یک داروی ضد انعقاد
خون استفاده می کند و نیاز به شروع مصرف جینکو نیز دارد صادق است.
در
هر صورت جینکو یک داروی مؤثر جهت برطرف ساختن صدای زنگ در گوش است و تحقیق
در مورد آن همچنان ادامه دارد.
نام قدیمی جینکو بیلوبا (ginkgo
biloba)، salisburia adiantifolia بوده است و نیز دارای نامهای رایج درخت
پر سیاوش مویی و درخت چهل تاج می باشد و همچنین نامهای چینی زیادی برای آن
وجود دارد. در ژاپن نیز به ان icho و به میوه ی آن ginnan می گویند. این
درخت وقتی که جوان است دارای شکل هرمی باشاخه های بلند قائم و قلمی است و
هنگامی که مسنتر شد تاج آن پراکنده و نامنظم می شود. این درخت می تواند تا
35 متر طول و 10 متر قطر ساقه داشته باشد.
این درخت برگ ریز است و
برگهای آن بر روی شاخه های بلند پراکنده هستند در حالی که در رأس شاخه های
کوتاه ترکام یافته اند. شاخه های کوتاه این درخت نمود بسیار جالبی از گیاه
جینکو هستند که هر ساله تاجی از برگهای جدید درست می کنندو همچنین تولید
میکروسپورانویوم و تخمک توسط این شاخ های کوتاه صورت می گیرد.
شاخه های
کوتاه پس از چند سال که زمان ان در واریته های مختلف فرق می کند بلند شده و
تولید برگهای پراکنده و غیر مجتمع می نمایند. شاخه های بلند معمولاً یک
شاخه ی کوتاه انتهایی برای چند سال بعد ایجاد می نمایند. این قابلیت تولید
شاخه های کوتاه می تواند دلیل آن باشد که چرا مدت زمان رشد درخت در مقایسه
با سایر نهاندانگان طولانی است. و همچنین می تواند روشن سازد که چگونه درخت
می تواند از این قابلیت خوب برای بقا برخوردار باشد.
برگهای جینکو
دارای دمبرگ بلند بوده و در شکل و اندازه های متنوع هستند. در کل برگهای
جینکو دارای دو لوب، فاقد رگبرگ میانی و به طور غیر عادی کنگره دار هستند.
رگبرگها مکرراً منشعب می شوند و بعضی از آنها در هم ادغام می گردند.
(anastomose). این گیاه دوپایه بوده و اسپورانویومهای آن روی شاخه های
کوتاه تشکیل می شوند. میکرواسپورانویومها با آرایش نگینی یا تسمه ای به
تعداد 3 تا 6 عدد بر روی شاخه قرار گرفته اند و هر یک مانند یک محور نوسانی
پرچمهای زیادی را که نزدیک به هم مرتب شده اند، در بر می گیرند. پرچم در
حقیقت یک برآمدگی با پایه کوتاه با 2 تا 4 کیسه گرده استکه به صورت طولی
شکاف می خورند.
مگاسپورانویومها معمولاً به تعداد 1تا 3 عدد به صورت
افراشته بر روی شاخه قرار می گیرند و هر یک شامل یک شاخه بلند هستند کخ یک
تخمک را در هر سمت خود نگه می دارد (بعضی اوقات سه تخمک در هر سمت قرار
دارد).
تخمک بدون پایه و صاف بوده و در پایه دارای یقه می باشد و برهنه
است. میوه ی جینکو شفت مانند با گوشت نارنجی است که یک درون بر چوبی را می
پوشاند.
جنین معمولاً 2 تا 3 لپه است. میوه های جینکو در پاییز در
هنگام افتادن مقادیر زیادی بوتیریک اسید تولید می کنند که سبب ایجاد بوی
نامطبوع و زننده ای می شود.
الویس و هنری چند واریته از جینکو را در
نشریه خود بر شمرده اند که عبارت است از: variegata (لکه لکه)، آونگی، برگ
بزرگ دندانه دندانه، برگ سه لوبی و درخت تاج نوک تیز جینکو که البته هیچ یک
از این واریته های در ژاپن وجود ندارد هرچند که دو نمونه از واریته آونگی
در باغ گیاهشناسی دولتی نیوزیلند نگه داری می شود. همچنین واریته ای با
برگهای زرد کوچک، واریته ای با برگهای معمولی و واریته ای بینابین این دو
حالت وجود دارد و واریته ی برگ معمولی جینکو رایج ترین نوع جینکو در مناطق
مختلف جهان است. همچنین واریته ای از جینکو وجود دارد که میوه های بسیار
کوچکی تولید می کند. یک پدیده ی جالب دیگر در میان واریته های جینکو که می
تواند خود به عنوان یک واریته در نظر گرفته شود، هاتسوکی (hatsuki) یا همان
نوعی از جینکو است که بر روی برگهای خود تولید میوه می کند. این واریته
بیش از 100 سال است که در فرهنگ ژاپن شناخته شده است. این واریته ی جینکو
بسیار کمیاب است و فقط دو درخت از آن در ایباراکی وجود دارد که هر دو به
عنوان گنجهای ملی تحت حفاظت قرار دارند. این درختان میوه و برگ را به طور
طبیعی تولید می کنند و فقط بعضی از برگها میوه بر روی خود تولید می کنند.
هیچ صفت اشکاری در این واریته جینکو وجود ندارد که بتوان به کمک آن جنسیت
گیاه را تشخیص داد. مگر تولید اسپورانویومها در بهار و از آن جا که این
درخت به طور کلی هر 50 سال یک بار گل می دهد باید زمان نسبتاً طولانی به
انتظار نشست!! البته این مطلب در مورد واریته های دیگر جینکو نیز صادق است.
ولی از طریق مقایسه مورفولوژیکی کروموزمومها می توان پی به جنسیت گیاه
برد زیرا جنس ماده جینکو فاقد یک قطعه ی ماهواره ای ک.چک بر روی یکی از
کروموزمهای خود می باشد. باید گفت که تعیین جنسیت این درختان بیشتر در
کشورهایی غیر از چین و ژاپن مهم است زیرا به دلیل بوی نامطبوع میوه های
رسیده ی آن در پاییز بیشتر کاشتن پایه های نر آن ترجیح داده می شوند. با
این حال به نظر می رسد مردم ژاپن به این بو زیاد اهمیت نمی دهند زیرا
بسیاری از مردم دانه های آن را برای مصارف غذایی جمع می کنند.
گفته می
شود که پایه های نر جینکو افراشته تر از پایه های ماده و هرمی هستند و پایه
های ماده فشرده با شاخه های افتاده و آونگی هستند ولی حالت برعکس این صفات
نیز مشاهده شده است که استفاده از این صفت را برای تشخیص جنسیت جینکو
نامطمئن می سازد. به هر حال بهتر است جنسیت جینکو را از روی دانه های یآ
نوعی آنتی بادی تعیین کنیم.
chi-chi یا نوک غده ای بیشتر در درختان مسن
ایجاد می شود . به طور مثال یک پایه نر جینکو در باغ کیو در حال تولید
چنین ساختاری است و حدود 200 سال عمر دارد. ولی این غده های بر روی درختان
ماده در سنین پایین تری در حدود 56 سال ایجاد می شوند. این غده های به صورت
منفرد یا خوشه ای تولید می شوندو در صورت رسیدن به زمین می توانند ایجاد
ریشه نمایند.
پراکنش و خاستگاه
خاستگاه راسته جینکوآلس متعلق
به دوره پرمین (200 تا 225 میلیون سال پیش) می باشد. به نظر می رسد که
تکامل این گیاه در دوره ووراسیک (100 میلیون سال پیش) به اوج خود رسیده
باشد و فرم برگهای جینکو از آن زمان تغییر نکرده است. جینکو پراکندگی بسیار
وسیعی در سطح کره ی زیمن داشته است و فسیل آن تقریباً در هر مکانی از جمله
استرالیا و نیوزیلند یافت می شود. شایان ذکر است که فسیل گونه ی دیگری به
نام baiera برگهایی بسیار شبیه به برگهای جوان جینکو و برگهایی که از پایه
درخت تولید می شوند دارد. از این سابقه مشخص می شود که چرا جینکو با نام
«فسیل زنده» نامیده می شود. (این اصطلاح برای اولین بار توسط داروین در
مورد گونه هایی به کار برده شد که تمامی خویشاوندان آنها منقرض شده و تنها
خود گونه بقا یافته بود). تکامل این درخت در حدود 125 میلیون سال پیش
هنگامی که هنوز دایناسورها بر روی زمین پرسه می زدند پایان یافت و از آن
زمان بدون تغییر باقی مانده است.
جینکو بیلوبا در حقیقت یک عضو تنهای
زنده از نواد مقتدر گیاهان شاخه ی خود است و بنابراین پیوست با ارزش و
دقیقی میان حال و گذشته ی دور زمین محسوب می شود.
امروزه درخت جینکو به
طور طبیعی در مناطق کوهستانی دور در چین شرقی می روید با این حال به طور
مصنوعی در مناطق وسیعی از جهان از جمله چین، کره و ژاپن کاشته می شود.
قدیمیترین نمونه های جینکو در باغهای کهن معابد، قصرها و پرستشگاه های ژاپن
وحود داردو چند درخت مشهور جینکو نیز در این مکانها قرار دارد. به طور
مثال درختی که در معبد هاچیمن در کاماکورا در جنوب توکیو قرار دارد به این
دلیل مشهور است که یک فرد قاتل قبل از اثبات آن که قتل توسط او انجام شده
در سال 1290 در پشت آن درخت پنهان شده بود! این درخت هنوز هم در معبد وجود
دارد و هر ساله دانه های زیادی تولید می کند. همچنین تعداد زیادی از پایه
های گیاه جینکو در پارکها و میدانهای ژاپن کاشته می شود. همچنین میدانهایی
در تسکوبا از جینکو وجود داردکه گفته می شود تا 100 سال قدمت دارند. چرا
درخت جینکو در ژاپن اینقدر محبوبیت دارد؟ برای این مطلب دلایل چندی وجود
دارد از جمله این که برگهای جینکو در پاییز به زرد طلایی (مانند پاهای
مرغابی طلایی) تبدیل می شوند. که این عبارت یکی از نامهایی است که مردم چین
به برگهای جینکو داده اند. همچنین درخت جینکو در ژاپن سمبل طول عمر زیاد
است و ممکن است به همین دلیل باشد که در پرستشگاه ها محبوبیت دارد. دانه
های جینکو خوشمزه هستندو معمولاً همراه با نوعی خوراک فرنی تخم مرغ به نام
«چاوان موشی» مصرف می شوند. جینکو همچنین به دلیل مقاومت در برابر آلودگی
هوا در شهرهای آلوده بسیرا مناسب است و نیز در برابر حملات قارچی و حشره ای
و آفات مقاوم است.
چرا جینکو را مطالعه می کنیم؟
هنگامی که
جینکو برای اولین بار به تاکسونومیستهای اروپایی شناسانده شد به عنوان یکی
از اعضای خانواده مخروطیان مورد توجه قرار گرفت و در تاکزاسه طبقه بندی شد.
با این حال در 1895 گیاه شناسی به نام هیراس در دانشگاه توکیو نتیجه تحقیق
خود را مبنی بر این که تخمکهای جینکو با اسپرمهای متحرک که توسط لوله هایی
شبیه لوله های گرده نهاندانگان انتقال می یابند، تلقیح می شوند. این
خصوصیت جینکو را اساساً از سایر مخروطیان و گیاهان گلدار که هسته نر غیر
متحرک دارند متمایز می سازد.
اسپرمهای متحرک تنها در گیاهان ابتدایی،
سرخس ها و سیکادها مشاهده شده است. این کشف در واقع طبیعت منحصر به فرد
جینکو را آشکار می سازد. بنابراین جینکو تنها گونه ی زنده در راسته است.
در
حقیقت باید جزئیات بیشتری از ساختار اسپرم های متحرک جینکو و تفاوتهای
آنها با سایر اسپرمهای متحرک آشکار شود ولی این مطالعه قدری مشکل است زیرا
زمان آشکار شدن اسپرمها در یک دوره ی 14 روزه 2 ساعت در هر روز است که
مطالعه دقیق در مورد آن را مشکل می سازد.
چرخه تولید مثلی:
وقایعی
که نهایتاً منجر به تولید دانه های رسیده جینکو می شود حدود 14 ماه طول می
کشد. تشکیل گرده، بلوغ گامتوفیت ماده و نر و لقاح در طول یک فصل (از آپریل
تا سپتامبر درکره شمالی) انجام می شود ولی تشکیل جنین تا بهار سال بعد
تکمیل نمی گردد. درختان تنها هر 50 سال یک بار گل تولید می کنند به همین
دلیل است که یکی دیگر از نامهای محلی درخت جینکو در زبان چینی «کانگ سان
شو» است که به معنی «درخت نوه و پدر بزرگ» می باشد. زیرا وقتی فردی جینکو
را می کارد فقط نوه های او می توانند از دیدن گل و میوه های آن لذت ببرند.
رشد شناسی (ontogeny) اولیه گامتوفیت نر
میکرواستروبیلها که در بهار به
وجود آمده اند در تابستان رشد یافته و در پاییز به بالاترین حد رشد خود می
رسند. در طول زمستان آنها در حالت میکروسپوروسیت باقی مانده و تقسیم میوز و
تولید میکروسپورانویوم انجام می گیرد. مشاهده شده است که پایه های نر
معمولاً توده های نگینی یا تسمه ای بر روی خود حمل می کنند که احتمالاً
برای مقاومت در مقابل گرمای تابستان است.
رشد گامتوفیت نر
رشد
گامتوفیت نر در جینکو بسیار شبیه به این چرخه در سیکادهاست غیر از آن که در
مورد جینکو به جای یک سلول پروتالی دو سلول مشاهده می شود. با این حال
اولین سلول پروتالی بسیار تحلیل رفته و در نهایت در زمان تشکیل
اسپرماتوزوئید از بین می رود. بعد از تقسیم میوز و تشکیل تتراد، دانه ی
گرده حاوی یک سلول منفرد آندوسپرمال می شود که با تقسیم خود یک سلول
پروتالی اولیه را به وجود می آورد و یک دو جنسی ابتدایی را تشکیل می دهد.
این سلول بزرگتر از تقسیم خود دومین سلول پروتالی و یک آنتریدی ابتدایی را
تشکیل می دهد و این آنتریدی از تقسیم خود سلول زایشی و سلول لوله گرده را
تولید می کند. در این مرحله گرده ها آزاد می شوند. دانه های گرده جینکو
توسط باد پراکنده می شوند و درون یک قطره موسیلاوی که از میکروپیل های تخمک
ترشح می شوند قرار گرفته وارد آن می شوند. سپس قطره موسیلاوی بازجذب یا
تبخیر می شود تا دانه گرده بتواند وارد اتاق دانه گرده شود یعنی جایی که
لوله گرده مکنده تشکیل شده و آخرین مراحل تکامل گامتوفیت نر شکل می گیرد.
تشکیل و توسعه گامتوفیت ماده
در زمان تشکیل دانه گرده تخمک جوان شامل
فقط یک میکروسپورانویوم طویل شده است که توسط پوششی که تقریباً در رأس خود
دارای میکروپیل است، احاطه می شود. تقسیم میوز و تشکیل مگاسپورانویوم
تقریباً همزمان با تشکیل دانه گرده صورت می گیرد. تولید گامتوفیت ماده
حدوداً از اواخر مارس تا ابتدای آگوست طول می کشد. تشکیل تخمک در جینکو با
تقسیمهای آزاد هسته ای شبیه سیکادها و کاجها صورت می گیرد. بعد از این
مرحله که طی آن هشت هزار هسته آزاد تولید می شوند یک مرحله سلولی اتفاق می
افتد که در طول آن تمامی پوششهای تخمدان و آرکگنها تولید می شوند. معمولاً 2
تا3 آرکگن تولید می شوند و پس از تولید آرکگن یک ستون ویوه از بافت
گامتوفیت آنها بالا می رود. سپس در اواخر آگوست بافت هسته و مناطق نزدیک
غشای مگاسپور تخریب شده و یک اتاق آرکگن تولید می شود.
لقاح
در
طول تابستان دانه های گرده تندش یافته و انتهای مکنده لوله گرده به دیواره
اتاق گرده متصل می شود و از آنجا چند شاخه شده و چندین انشعاب شبه ریزوییدی
را به درون سلولهای هسته می فرستند. انتهای پروتالی لوله گرده طویل شده و
به طور آزاد به اتاق آرکگن آویخته می شود. سلول زایشی تقسیم شده و باعث
بالارفتن سلول نازا و سلول اسپرماتوونوس می شود. لقاح جینکو در توکیو در
اواخر آگوست تا اوایل سپتامبر در طول یک دوره 10 تا 14 روزه انجام می گیرد.
هسته سلول اسپرماتوونوس بدون تشکیل یک دیواره ی حایل شکل می گیرد
(اسپرمها فاقد دیواره هستند) و باعث تولیأ دو اسپرم می گردد. این اسپرمها
نیز به سرعت تاوه های فنری خود را تشکیل می دهند. اسپرماتوزویید بالغ شبیه
اسپرم سیکاد ولی کوچکتر است و فقط 5/2 دور پیچیده است که این حالت در
سیکادها 5 تا 6 دور است. فلاولومهای متعدد (10 تا 12 هزار در سیکاد و غیر
قابل شمارش در جینکو) در طول فنر متصل شده اند. لوله گرده باز شده و
اسپرمها ازاد می شوند یعنی از شکاف جانبی به بیرون می خزند و وارد مایع
اتاق آرکگن می شوند که آن هم در این مرحله ایجاد می شود. همان طور که می
داین اسپرمهای جینکو قدرت شنا در مسافتهای طولانی مانند سرخسها را ندارند.
این اسپرمها بسیار انعطاف پذیرند و هنگامی که وارد گردن آرکگن می شونددر
حالت بسیار کشیده قرار دارند.
در این مورد اختلاف نظر وجود دارد که آیا
اسپرماتید به طور کامل وارد گردن آرکگن می شود یا فلاولومها بیرون باقی می
مانند. هسته اسپرماتوزویید جدا شده و با هسته تخم تماس یافته و یک تخم
دیپلوئید را به وجود می آورد. پیشنهاد شده است که لقاح جینکو می تواند بر
روی زمین یا روی درخت انجام گیرد. در درختان جینکو که در تسکوبا قرار دارند
لقاح بر روی درخت انجام می گیرد اما میوه بلافاصله پس از این دوره بر روی
زمین می افتد و تشکیل جنین احتمالاً بر روی زمین انجام می شود. که این
موضوع البته از منطقه ای به منطقه ی دیگر و نیز در شرایط آب و هوایی مختلف
فرق می کند. از آنجایی که جدا کردن میوه از درخت خللی در لقاح ایجاد نمی
کند نتیجه می گیریم که لقاح بر روی زمین هم می تواند انجام بگیرد.
نمایی نزدیکتر از سلولهای اسپرم
در طول جولای سلولهای زایشی ورم کرده و
برای تولید سلولهای اسپرماتوون و سلولهای نازا تقسیم می شوند. در این
مرحله سلول دوم پروتالی سریعاً بزرگ شده و توسط سلولهای نازا احاطه می شود.
در این مرحله یک بلفاروپلاست بعد از هسته شکل می گیرد و سپس تقسیم شده و
یکی از بلفاروپلاستهای دختری به قطب مخالف هسته حرکت می کند. در این هنگام
همچنین یک محتوای سلولی غیر عادی دیگر نیز رشد می یابد که شامل یک جفت
گلوبول اسمیوفیلیک فرضی می باشد که به صورت مجزا بعد از هسته ایجاد می شود.
به نظر می رسد که این گلوبولها به عنوان انتقال دهنده های کروماتین در رأس
اسپرم قبل از لقاح ایجاد نمی شوند (lee.1955). هنگامی که این رویدادها
اتفاق می افتند هسته طویل شده و هسته های مجزایی از آن ایجاد می شوند.
یک
مسئله دیگر که هنوز چیزی در مورد آن شناخته نشده است، ساختارهای رشته ای-
دانه ای(microgranular) است که در انتهای پروتالی هسته رشد می یابند. این
ساختار دانه ای- رشته ای مانند سلول تقسیم می شود به نحوی که هر اسپرم
قسمتی از آن را دارا می باشد. بعضی از محققین تشابه هایی را توسط میکروسکوپ
نوری بین هسته و جسم دانه ای رشته ای پیدا کرده اند. نکته جالب توجه در
مورد تقسیم جینکو آن است که که پلاستیدها در هنگام تقسیم شدن هم فعال هستند
و این نشان می دهد که در جینکو وراثت مادری اتفاق نمی افتد.
بعد از
تقسیم در طول آمیزش بلفاروپلاستها با دوکهای قطبی، بلفاروپلاستها شکسته می
شوند تا بتوانند پیوندهای فلاولومی فنری را تشکیل دهند. گرچه نحوه تشکیل
فنرها هنوز تحت بررسی است اما ساختارهای چند لایه به سرعت پس از شکسته شدن
بلفاروپلاست ایجاد می گردند. پیوند فنری بر پایه یک ساختار چند لایه قرار
گرفته است. در مورد این ساختار اطلاعات زیادی دردسترس نیست. اما از لحاظ
فیلوونی بسیار مهم می باشند زیرا حداقل در جلبکهای سبز حضور یا غیاب آنها
عدم تقارن انواع کلامیدوموناس را که در آنها غایب است نشان می دهد و در
انواع بدون تقارن پیشرفته تر حاضر می باشد.
ساختار چند لایه همچنین در
غافث (liverwort)، دم اسب و سیکاد وجود دارد. به هر صورت ساختار چند لایه
از نظر تعداد لایه ها از دو عدد در سرخسها تا حدود 5 عدد در جینکو متفاوت
است.
نتیجه گیری...
از آلبرت سواد (1938) که در مورد تاریخچه ی
فسیلی جینکو در پیشرفتهای علمی نوشت این طور نقل می شود که: «برای قرن ها
بود که جینکو در تصور مشرقی مورد توجه بود؛ درختی با برگهایی شبیه پاهای
مرغابی طلایی، شی مورد تقدیس و پرستش و یک افسانه که در مورد آن معتقد به
داشتن قدرتهای معجزه اسا بودند. ما نیز بر خلاف دورنمای غربی خود، با این
عقیده در مورد این درخت مقدس اعلام اتفاق می کنیم زیرا داستانهای مربوط به
آن بر روی شنهای تاریخ نقش بسته است و در واقع این درخت پر سیاوش با روح
های تاریخی پیوند یافته است. ما این درخت را به عنوان سمبل ثبات و عدم
تغییر و میراثی از گذشته ای بسیار دورتر از قدرت درک بشـر می پذیریـم،
درختـی که رازهای گذشته ی ناشمردنی را در خود دارد».