نه تنها هیچ سوزنی برگی ایجاد آلودگی نمی کند، بلکه سوزنی برگان خود نخستین قربانی مظلوم آلودگی هوا هستند!
درباره آلرژی زایی گیاهان به کار رفته در فضای سبز شهری
در یکی از مجادلات بسیار طولانی نکاتی چند به شرح زیر مطرح گردیده بود که اجازه می خواهم توضیحی مختصر ارایه کنم :
نسبت بیشتر آلرژی زایی درخت سنجد به چنار ،
آلرژی زایی سنجد ، چنار ، عرعر و چمن ،
آلوده کننده بودن درختان کاج و نقش آنها در تولید باران های اسیدی .
مشخص نیست که برای اولین بار چه کسی موضوع آلرژی زا بودن درخت چنار را
در ایران و به ویژه در تهران مطرح کرد، ولی مسلم آن است که واکنش آلرژیک
انسان نسبت به بعضی از گیاهان و حتا حیوانات خوراکی مانند ماهی و میگو ،
فقط و فقط به یک عامل به تنهایی بستگی ندارد . به همین سبب نمی توان گیاه
یا گیاهانی را به عنوان آلرژی زا معرفی نمود و در پی آن توصیه به حذف
گیاهان از فضای سبز شهری برآمد .
اگر قرار به اولویت بندی عوامل دخیل در بروز واکنش های آلرژیک در انسان
باشد ، به نظر می رسد در گام نخست باید سیستم ایمنی بدن را مورد توجه
قرار داد . البته و صد البته مراجعه به نشریات علمی و معتبر مفید است ،
ولی گاهی نیز می توان از تجربیات روزمره و مشاهدات شخصی سود جست . به
کرّات دیده شده است که بعضی از افراد نسبت به میوه هایی چون توت فرنگی ، کیوی ، موز ، هندوانه
و بسیاری دیگر واکنش آلرژیک نشان می دهند . برای مثال هستند کسانی که
حتا در برابر عطر هندوانه و موز دچار آب ریزش بینی و عطسه های مکرر می
شوند . به همین ترتیب توت فرنگی می تواند باعث بروز کهیر بر روی پوست بدن
گردد . در مورد بسیاری از خوراک های دریایی نیز همین وضعیت وجود دارد ؛
ماهیانی چون ماهی سفید ، سیم ، قزل آلای رنگین کمان و میگو
در برخی افراد ایجاد حساسیت می نمایند . ولی به درستی می دانیم که ،
کلیه این مواد توسط جمع کثیری از جمعیت جهان مصرف شده و هیچ واکنشی را هم
ایجاد نمی کنند .
واکنش
نسبت به گیاهان نیز بیش و کم به همین ترتیب است . ولی باید میان گیاهانی
که در طبیعت، یعنی در رویشگاه اصلی خود می رویند و گیاهان موجود در فضای
سبز شهری تفاوت هایی را قایل شد. کارشناسانی که مطالعات میدانی یا
صحرایی انجام می دهند ، قطعا” تجربه کرده اند که به هنگام تحقیقات
میدانی ، بخصوص در فصل بهار ، خود یا همکارانشان دچار عطسه های پیاپی می
شوند ، در حالی که سایر همکاران به راحتی از آرامش موجود در طبیعت لذت
برده و به کار خود ادامه می دهند . در همین ارتباط هستند کسانی که در
برابر پشه گزیدگی از خود واکنش بسیار حساس ، تا حد اُفت شدید فشار خون
نشان می دهند و به همین دلیل از انجام مطالعات در محیط های تالابی که پشه
گزیدگی بخشی حتمی از آن است ، خودداری می کنند .
بنا بر دلایل یاد شده است که لازم است ، قبل از محکوم کردن گیاه ، سیستم
ایمنی بدن شخص مبتلا به نوعی آلرژی بررسی شود . البته حل این بخش از
مسأله بر عهده پزشکان متخصص است .
اما وضعیت گیاهان و به ویژه درختان که در شمار تکامل یافته ترین گیاهان
هستند ، در محیط شهری ، با آنچه در شرایط طبیعی می گذرد ، تفاوت های
بسیاری دارد . در محیط و رویشگاه طبیعی درختان در اجتماع گیاهی زندگی می
کنند که در طول تاریخ تکامل با آن سازگاری یافته اند ؛ سازگاری ای که شامل
سازگاری با اقلیم ، خاک و کلیه ویژگی های آن و سازگاری با سایر گونه های
گیاهی متعلق به اجتماع گیاهی می گردد . در اینجا جهت رعایت اختصار ، از
ورود به مقوله سازگاری با اجتماع جانوری خودداری می شود .
در فضای سبز شهری امکان دستیابی به آن شرایطی زیستی که در رویشگاه طبیعی
وجود داشته است، فرآهم نیست . به طور کاملا” خلاصه و فهرست وار ، گیاهان
در محیط شهری تحت فشارهای زیر قرار دارند :
دمای افزایش یافته محیط شهری و فشار ناشی از اقلیم شهری
بودجه آبی نامناسب معمولا گیاهان یا در شرایط غرقابی و یا خشکی مفرط بسر میبرند
خاک نامناسب
به نحوی که ریشه بسیاری از درختان که نیازمند به Endo/Ecto Mycorrhiza
می باشد ، از آن بی بهره می مانند . به بیان دیگر شرایط فیزیکی و
بیولوژیک خاک شهری امکان شکل گیری میکوریزا را فراهم نمی کند
نشت گاز از محل اتصال های شبکه زیر زمینی گاز که به خاک و ریشه صدمات جدی وارد می آورد
آلودگی هوا ،
که باعث کاهش وسعت و تعداد برگ ها ، آسیب دیدگی روزنه ها و تغییر تعداد
آنها در واحد سطح گردیده و تناسب طبیعی موجود میان شاخه های اصلی به فرعی
را از بین می برد
شور شدن ناگهانی خاک در نتیجه پخش نمک بر سطح معابر در فصل زمستان
حفاری های گوناگون در اطراف ریشه
آسیب رسانی شدید به ساختمان ریشه ، بدون توجه به اینکه ، درخت موجود
زنده ایست که اگر ریشه آن آسیب ببیند ، مجروح شده و این جراحت ممکن است
مرگ آن را موجب شود
عدم رعایت فاصله میان ساختمان های گوناگون و درختان و نیز عدم رعایت فاصله لازم میان درختان و حتا بی توجهی آشکار نسبت به کاشت درختان بلند قامت در زیر خطوط انتقال نیرو
محدود ساختن یقه درخت توسط سنگ فرش ، آسفالت ، سیمان
که مانع تنفس درخت می شود . به عنوان معیاری سرانگشتی ، اطرف یقه درختان
می بایست حداقل به اندازه دایره ای به قطر تاج درخت آزاد بوده و خاک آن
از هرنوع عاملی که باعث فشردگی و اختلال در تنفس ریشه گردد ، به دور
بماند . در این محدوده حتا کاشت چمن و سایر گیاهان پوششی که تشکیل ریشه
های سطحی و فشرده می دهند ، به هیچ وجه توصیه نمی شود
شرایط بسیار نامناسب در رویشگاه های شهری
؛ مانند ردیفکاری های حاشیه خیابان ها و بزرگراه ها ، رفیوژ ها ، لچکی
ها ، میادین سبز . در این رویشگاه ها گیاهان همواره تحت تأثیر گرما و
آلودگی هوای اگزوز خودروها قرار دارند.
علاوه براین وزش باد حاصل ازعبور سریع خودروها به عنوان فشاری مستمر بر اندام ای هوایی گیاه محسوب می شود . شاید و تنها شاید پارک های شهری را بتوان به عنوان رویشگاه مناسب ارزیابی کرد. البته در اینجا نیز ار آنجا که ترکیب گیاهی به دلخواه صورت می گیرد احتمال بروز رقابت میان تاج و ریشه گیاهان منتفی نیست. بخشی از هزینه سنگین واکاری گیاهان ، به ترکیب نامناسب گیاهی باز می گردد.
در چنین شرایط بسیار نامساعدی احتمال انتشار ترکیبات بیوشیمیایی توسط
گیاهان در واکنش به فشارهای محیطی منتفی نیست . کما اینکه در طبیعت نیز ،
بخصوص در مناطق خشک که درختان و درختچه ها بیشتر بر سرِ دستیابی به منابع
آب با یکدیگر رقابت می کنند ، گیاهان از خود واکنش های آللوپاتیک allelopathic
نشان می دهند . بخصوص در برابر آلودگی هوا، واکنش های فیزیولوژیک و
بیوشیمیایی گیاهان نه تنها دور از ذهن نیست ، که ثابت نیز شده است .
خلاصه آنکه ، همین واکنش های بیوشیمیایی هستند که احتمالا” می توانند ،
بر انسان هایی که به هر دلیلی سیستم ایمنی بدنشان ضعیف شده است ، از جمله
ایجاد آلرژی نمایند .
اما خطری که در این میان بسیار مهمتر به نظر می رسد نه گیاهان که آلودگی
هوای شهرهایی چون تهران ، اراک ، اهواز ، اصفهان ، شیراز و تعدادی دیگر
است. در حقیقت با برجسته سازی آثار احتمالی آلرژی زا بودن بعضی از گیاهان ،
صورت اصلی مسأله کم رنگ می شود . در این زمینه تنها برای یاد آوری به
نکاتی چند اشاره می شود.
در مرحله نخست مواد و ترکیباتی که به عنوان مواد آلاینده وارد هوا می
شوند، آلاینده های اولیه نام دارند ؛ CO,CO2,NOx,SO2,HC از این جمله اند .
ولی تحت تأثیر عوامل محیطی – از جمله تابش خورشید و اشعه ماوراء بنفش ،
وجود سایر آلاینده ها در هوا ، رطوبت هوا ، وجود ذرات معلق در هوا –
آلاینده های اولیه به آلاینده های ثانویه تبدیل می شوند که معمولا” بسیار
خطرناک تر و می باشند ؛ تشکیل اسیدهای ازت ، گوگرد و نیز ازون و پراکسی
استیل نیترات ها ( PAN ) در شمار آلاینده های ثانویه قرار دارند . ضمن
اینکه آزمایش های متعدد گاز کروماتوگرافی از خروجی اگزوز خودرو ها به
تنهایی نشان دهنده وجود نزدیک به ۳۰ ترکیب آلاینده هوا است. با این حساب
هوایی که ما و گیاهان شهری به مراتب بیشتر از ما تنفس می کنیم ، حاوی
تقریبا” ۴۰ ترکیب آلاینده است که هر یک به سهم خود می تواند آثار مختلفی
را بر سلامت انسان به همراه داشته باشد .
بنابراین در خصوص اثر آلرژی زای گیاهان باید سه عامل ۱) وضعیت سلامت
سیستم ایمنی بدن ،۲) احتمال واکنش بیوشیمیایی گیاهان ، ۳) آلودگی هوا و
ترکیبات موجود در آن را مورد توجه قرار داد .
حتا در مورد اثرات آلرژی زای گرده افشانی گیاهان نیز نباید عواملی چون
تراکم گیاهان در واحد سطح و تراکم گرده ها در واحد حجم را نادیده گرفت .
از اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی که ، تغییرات اقلیمی در مقیاس
جهانی شکلی قطعی به خود گرفت ، بسیاری از گروه های تحقیقاتی در پی
ارزیابی گیاهانی برآمدند که در شرایط اقلیمی بیش و کم پیش بینی شده ، می
توانند از قابلیت استفاده در فضای سبز شهری برخوردار باشند . در اکثر این
ارزیابی ها نام گونه های چنار و هیبریدهای آن ، گونه های سنجد و درخت
عرعر ، ارغوان ، اقاقیا ، افرای سیاه و بسیاری دیگر مشاهده می شود .
البته درخت عرعر ، به دلیل خصلت تهاجمی آن ( گونه مهاجم ) معمولا”
امتیازهای منفی نیز دریافت می کند . در مورد ایران ، این گیاه هم بیگانه
است و هم مهاجم و به همین سبب می توان ، از دیدگاه اکولوژیک کاشت آن را
مردود دانست . به نظر می رسد و توصیه می شود ، در ایران نیز محققین هرچه
زودتر باید به ارزیابی گونه های بومی قابل استفاده در فضای سبز شهری
مبادرت نمایند . دانش روز از بنیاد ، با واردات یا معرفی گونه های گیاهی (
و جانوری ) بیگانه مخالف بوده و آن را اقدامی غیر علمی می داند . ورود
انبوه گیاهان بیگانه – برای مثال اکالیپتوس و سُمر در خوزستان یا کلکسیون
های گیاهی در جزیره کیش و منطقه آزاد پارس جنوبی – موجب تغییر کل ساختار
اکولوژیک منطقه ای وسیع و شکل گیری اکوسیستم های بیگانه یا Neobiota می
گردد که در نهایت می تواند به از بین رفتن اکوسیستم های بومی و تنوع
زیستی منطقه مفروض منتهی گردد .
تقریبا” نزدیک به سی سال گفته و نوشته شده است که چمن ، نه به دلیل
آلرژی زا بودن آن ، بلکه به دلیل عدم سازگاری با شرایط اکولوژیک مناطق
خشک و نیمه خشک ایران و به همین دلیل هزینه سنگین مراقبت از آن ، برای
شهرهای ایران مناسب نیست . چمن عنصر یا اِلِمان معماری فضای سبز کشورهای
اروپایی و برخوردار از اقلیم معتدل است و برای ایران خشک و نیمه خشک
مناسب نیست .
لیکن از آنجا که مدیران شهری جهت تثبیت موقعیت خود، پافشاری زیادی در نشان دادن عملکرد خود دارند و چمن نیز گیاه زود رویی است ، از کاشت این گیاه یا در حقیقت ترکیب گیاهی دست بر نمی دارند . در غیر این صورت گیاهان پوششی بومی فراوانی وجود دارد که می تواند همان کارکرد چمن را داشته باشد . به بیان روشن تر این هزینه زا بودن چمن است که آن را برای شهرهای ما به استثنای بیوم خزری نامناسب می کند . در کشورهای اروپایی مردم روی چمن رفت و آمد می کنند و در روزهای آفتابی ، روی چمن دراز می کشند و از آفتاب لذت می برند ، در حالی که در ایران ، ورود به چمن ممنوع است و مکان هایی هم که اجبارا” به دلیل طراحی نادرست، انسان مجبور است از روی چمن عبور کند ، بعد از مدتی رد پا هاری از چمن می شود .
نکته آخر اینکه در مورد آلوده کننده بودن کاج و نقش آن در باران های اسیدی ، تصور می کنم سوء تفاهمی رخ داده باشد . اول آنکه در ایران گاه به کل سوزنی برگان عنوان کاج اطلاق می شود و گاه نیز تنها از جنس های Pinus sp. به عنوان کاج یاد می شود . بنابراین منظور از کاج ها در اینجا مشخص نیست . ولی یک نکته مشخص است و آن اینکه هیچ سوزنی برگی ایجاد آلودگی نمی کند ، بلکه این سوزنی برگان هستند که در مقایسه با پهن برگان در برابر آلودگی هوا و به ویژه باران های اسیدی واکنش سریع تری را نشان داده و به سرعت آسیب می بینند و حتا تا مرز مرگ نهایی نیز پیش می روند . در این ارتباط می توان به چندین علت اشاره کرد :
سوزنی برگان به دلیل همیشه سبز بودن ، بیشتر در معرض آلودگی هوا قرار دارند
باران های اسیدی باعث شسته شدن پوسته حفاظ روی سوزن ها ( لایه کلسیم
اکسالات ) شده و آنها را در برابر فشارهای محیطی و از جمله آلودگی هوا
بی دفاع می سازد در این شرایط حمله آفات نیز آسان تر صورت می گیرد ( به
تصویر شماره ۱ توجه شود )
پریود طولانی تر ، باعث مصرف بیشتر ذخیره سوزنی برگ ( کاج ) شده ، و در دوره بعدی گیاه را با کمبود مواد غذایی مواجه می سازد
حاصل کار عبارت است از اینکه برگ سوزنی که قاعدتا” باید بین ۵ تا ۸
سال عمر کند ، ممکن است تنها ۲ تا ۳ سال عمر کرده و از این طریق در تاج
درخت تعداد سوزن های خشک شده افزایش یابد .
تردیدی نیست که در این مختصر نمی توان حق مطلب را ادا کرد، لیکن شاید همین مختصر اشارات در قضاوت ما درباره گیاهان دقت بیشتری به وجود آورد . در طبیعت هیچ پدیده مضری وجود ندارد ؛ طب مدرن تنها چند دهه است که وارد سرزمین ما شده است . مگر تا پیش از ورود طب مدرن و انواع داروهای شیمیایی ما چه می کردیم ؟ اگر گیاهان به مدد ما نمی آمدند که قاعدتا” نسل ایرانی تاکنون منقرض شده بود .
منبع:http://plants.funha.com