در همین حال اخبار خوبی نیز درباره ماههای باقیمانده از سال آبی به گوش نمیرسد و بهنظر میرسد کشور امسال نیز باید با پدیده خشکسالی کنار بیاید. براساس پیشبینی سازمان هواشناسی قرار بود که بارش در پاییز امسال کمتر از نرمال سال آبی باشد. هر سال بهطور متوسط باید 25درصد بارندگی سال آبی در پاییز رخدهد. نه به این میزان دقیق. پیشبینی شده بود که بارش حدود 20درصد کاهش داشته باشد. همچنین پیشبینی شده بود که در زمستان که بهطور معمول 50درصد کل بارش سالآبی رخمیدهد بارش کافی کمبود بارش پاییز را جبران کند. در بقیه سال هم پیشبینی خاصی نداشتند. در مقابل پیشبینی همکاران ما در وزارت نیرو این بود که سال آبی امسال عادی خواهد بود. بررسی آنچه تاکنون در 2ماه منتهی به آخر آبان در عمل اتفاق افتاده است نشان میدهد که در سطح کشور کمتر از 11میلیمتر بارش رخ داده است. این مسئله یعنی اینکه بارش تاکنون نسبت به درازمدت کشور نزدیک به 57درصد و نسبت به پارسال 67درصد کاهش داشتهاست؛ این یعنی میزان کاهش بارش بیشتر از میزان پیشبینیهای ما بود.
این روزها در حالی که مردم تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ با یکی از مشکلات کمبود بارندگی یعنی آلودگی مفرط هوا مواجه هستند، بسیاری از مردم در روستاها و مناطق مختلف کشور و همچنین مسئولان، دغدغه خشکسالی و کمبود آب برای کشاورزی را دارند؛ معضلی که برخلاف آلودگی هوا اثرات اقتصادی و اجتماعی بلندمدتی دارد.
به اعتقاد رسول زرگر، مشاور فعلی وزیر نیرو و ازمسئولان باسابقه کشور در حوزه آب که سالها عهدهدار مدیریت آب کشور بوده، پدیده خشکسالی و معضلات ناشی از آن به پدیدهای دائمی در کشور تبدیل شده است.
چون 3 ماه از سال آبی گذشته نمیتوان اعلام کرد که خشکسالی داریم. ولی ما 3 ماه از سال را از دست دادهایم که بهخصوص در کشت پاییزه تأثیر داشته است. شاید در زمستان براساس پیشبینی هواشناسی جبران شود ولی کمآبی رخ داده و در مقایسه با متوسط بارش در سال آبی پیشرو و6ماهه سال قبل و 6 ماهه درازمدت با کاهش مواجه خواهیم شد. در سدهای کشور آمارها شاید افزایش ذخیره نشان دهد؛ یعنی پارسال حدود 13میلیارد متر مکعب ذخیره آب، پشت سدها بود و امسال 16میلیارد متر مکعب ذخیره آب داریم. این عدد گویا نیست. دلیل آن این است که یک یا 2سد آبگیری شده که کارون 4 از آن جمله است بنابراین عمده افزایش ذخیره سدها به این دلیل است. آنچه مهم است این است که در سدهایی مانند زایندهرود، درودزن، لار و 15خرداد کاهش ذخیره داریم که قابل توجه هم هست و نیاز به یک برنامه محتاطانه برای حفظ این ذخیرههاست که در سالجاری با کمبود برای استانهایی مثل فارس، قم، سیستان و بلوچستان و سمنان که چند سالی است با خشکسالی مستمر مواجه هستند و از آبهای زیرزمینی این مناطق بهرهبرداری بیشتری میشود شرایط مناسب نیست. فشاری که به منابع آبی سطحی و زیرزمینی این مناطق وارد میشود آثار خوبی ندارد.3 کار باید انجام شود؛ یکی مهار آبهای موجود است و دیگری انتقال منابع آبی از مناطق دیگر به این مناطق. البته تعدادی طرح در این زمینهها در حال اجراست. یکی هم مدیریت مصرف است. البته تا گفته میشود مدیریت مصرف همه به آب شرب توجه میکنند. آب شرب مهم و پر ارزش است اما مصرف آب شرب درصد کمی از مصرف را که حدود 6 تا 7درصد است شامل میشود. بخش عمده آب در بخش کشاورزی مصرف میشود. مدیریت مصرف در این بخش مهم است. معنی آن تغییر الگوی مصرف کشت، تغییر راندمان و بهرهبرداری از آب است که میتواند در میزان مصرف آب مؤثر باشد. در برنامههای بلندمدت مانند برنامه سوم و چهارم و حتی در برنامهای که باید اجرا شود یعنی برنامه پنجم در این زمینهها مواد قانونی بوده و هست که باید تغییر الگوی کشت و افزایش راندمان و بهرهوری رخ دهد و افزایش یابد. متأسفانه دستگاههای مربوطه در این موارد به میزان کافی تلاش نکردهاند و کمتر به این کارها پرداختهاند. نه، بهنظر من هنوز برای مجریان اهمیت قضیه جانیفتاده است. ما باید طبق برنامه چهارم راندمان آبیاری کشاورزی را از 37درصد به حداقل 50درصد برسانیم. این کار هزینه دارد باید تلاش کرد. اما آنچه تا بهحال در عمل اتفاق افتاده است کمتر از اهداف برنامه بوده است. شاید یک دلیل این است که به مدیریت عرضه بیشتر از مدیریت تقاضا و مصرف توجه میشود. این بیشتر بر میگردد به یک رویکرد استراتژیک. خشکسالیها شاید مدیران را به این سمت بکشاند تا یک مدیریت استراتژیک را دنبال کنند. بله ولی بهنظر من مشکل مزمن کم آبی برای کشور ما مقطعی نیست بلکه دائمی است. خشکسالی برای مثال در یک دوره مشخص و زمان خاص رخمیدهد که 7 سال یا 8 سال است. آبسالی نیز برای مدت مشخصی رخ میدهد. بله بخشی تحتتأثیر عامل تغییر اقلیم است و بخشی تحتتأثیر دخل تصرف داخلی است. براساس پیشبینیها با تغییر اقلیم، کمربندهای خشک مانند ایران با کاهش بارش مواجه میشوند و اما بخشی نیز به ساخت و سازهایی که ما در محیطزیست انجام میدهیم ربط دارد. کاهش پیکرههای آبی، تغییر کاربری زمین و فعالیتهای آبخوانداری و آبخیزداری و افزایش درجه حرارت و... موجب میشود که اقلیم تغییر کند. تغییر اقلیم جهانی و بینالمللی و تغییر اقلیم ملی در این روند مؤثر است. راهحل این شرایط مدیریت به هم پیوسته منابع آبی است. باید یک تغییر جدی در مدیریت منابع آبی کشور رخ دهد. ما یک تغییر فراتر از ساختار نیاز داریم؛ یعنی یک چیزی که در جهان تحت عنوان مدیریت به هم پیوسته منابع آب مطرح است یا چیزی که شما در سؤال مطرح کردید یعنی مدیریت فرابخشی و چند وجهی؛ مدیریتی که در آن مدیریت عرضه، مدیریت مصرف و تقاضا، مدیریت استفاده بهینه از آب و اولویت تخصیص منابع در آن مورد توجه باشد. با این مدیریت است که شرایط بهسوی بهبود حرکت میکند و اصلاح میشود. اما تغییراتی که در مدیریت کلان کشور رخ میدهد باعث میشود که طرحهای اساسی و کلان با مشکل مواجه شود که ناشی از ناآشنایی مدیران جدید با طرحهای قبلی است. راهحلها و برنامههای اجرایی نباید با تغییر مدیران متوقف شود. البته بحث ثبات مدیران نیست، بحث ثبات مدیریت و برنامهها و استراتژیهاست. امروز اگر بپرسید که چه میزان از برنامههای 3 تا 4سال پیش محقق شده من میتوانم بگویم که کم بوده است. باید کمی با احتیاط برخورد کرد و در تغییرات مدیریتی دقت کرد که از هدف منحرف نشویم. شرایط اگر اصلاح نشود و مدیریت استراتژیک بههم پیوسته منابع آب اجرایی نشود بحرانهای آبی ادامه مییابد و پایدار میشود که تبعات گستردهای خواهد داشت. نباید فقط به مدیریت سازهای توجهکرد.
آب شرب و کشاورزی در این مناطق روبهرو نشویم.