معکوس شدگی قطبین مغناطیسی(Magnetic polarity reversal)
: تغییر میدان مغناطیسی زمین به میدان مغناطیسی معکوس که در
زمان زمین شناسی در فواصل نامنظم رخ می دهد.معکوس شدگی مغناطیسی
در توالی سنگهای مغناطیسی حفظ می شود و برای تخمین سن سنگها،آن
رابا مقیاسهای زمانی تغییر قطبیت استاندارد مقایسه می کنند.سنگهایی
که در پشته های میان اقیانوسی به وجود می ایند معمولا به هنگام
سرد شدن،الگوی معکوس شدگی میدان مغناطیسی را در خود حفظ می کنند
و می توان این الگو را برای تعیین نرخ گسترش پشته های میان اقیانوسی
به کار برد.الگوهای معکوس شدگی که در سنگها حفظ می شوند،خطوط مغناطیسی
کف دریا نامیده می شوند.
بزرگا(Magnitude) : عددی است که بزرگی نسبی زمین
لرزه را مشخص می کند.بزرگی بر مبنای بزرگترین جنبش ثبت شده توسط
سیزموگراف اندازه گیری می شود.مقیاسهای متعددی وجود دارد،اما رایج
ترین انهامقیاسهای زیر هستند:(1)بزرگای محلی(M l)،که معمولا به
آن بزرگی ریشتر هم گفته می شود،(2) بزرگای امواج سطحی(Ms)،(3)
بزرگای امواج حجمی(Mb)، و(4) بزرگای گشتاوری (Mw).مقیاسهای یک
تا سه گستره و کاربرد محدودی دارند و بزرگای زمین لرزه های بزرگ
را به درستی تعیین نمی کنند.مقیاس بزرگای گشتاوری (Mw ) که بر
مبنای گشتاور لحظه ای است،برای هر زمین لرزه ای با هر بزرگی مناسب
است اما محاسبه آن از مقیاسهای دیگر سخت تر است.تمام این مقیاسهای
بزرگی برای یک زمین لرزه تقریبا عدد مشابهی ارائه می دهند.
زمین لرزه اصلی(Main Shock) : بزرگترین زمین لرزه یک توالی لرزه ای که
گاهی اوقات قبل از آن یک یا چند پیش لرزه رخ می دهد و تقریبا همیشه
به دنبال آن پس لرزه های زیادی رخ می دهد.
گوشته(Mantle): بخش درونی زمین بین هسته خارجی فلزی و پوسته.
ریز پهنه بندی(Micro Zonation) : شناسایی مناطق مجزایی
که پتانسیل خطرات زمین لرزه در آنها متفاوت است.
موهو(Moho) : مرز میان پوسته و گوشته زمین.موهو عمقی است که در آن سرعت
امواج لرزه ای تغییر می کندو در ترکیب شیمیایی هم تغییراتی رخ
می دهد.به نام آندریجا موهوروویچ که آن را کشف کرد،ناپیوستگی موهوروویچ
هم نامیده می شود.این مرز در زیرقاره ها 25تا 60کیلومتر ودرزیر
اقیانوسها 5 تا8 کیلومترعمق دارد.
بزرگای گشتاوری(Moment magnitude) : بزرگا را ببینید.
بسامد طبیعی(Natural frequency) : فرکانسی که یک
شئی یا سیستم به خصوص دارد که به وسیله یک نیروی تک و مفرد به
جلو برده می شود و از نیروهای خارجی دیگر تاثیر نپذیرفته یا کاهش
نمی یابد.اگر شماجسمی ارتجاعی را از یک انتها نگه دارید و به آن
اجازه بدهید که به طرف پایین آویزان شده و سپس از انتهای دیگرآن
را از پایین به بالا هل دهید نرخ حرکت بالا و پایین فرکانس طبیعی
آن است.
تنش عادی(Normal stress) : مولفه تنش عمود بر سطح.اگر
شما بعد از بستن در به آن تکیه دهید،تنش عادی به در اعمال می کنید(تنش
برشی را هم ببینید.(
گسل عادی(Normal fault) : گسل را ببینید.
پشته های میان اقیانوسی(Oceanic spreading ridge) : شکستگی ای در کف
اقیانوس که مواد مذاب از طریق آن به سطح رسیده و پوسته جدیدی را
می سازند. می توان این شکستگیها رادر کف اقیانوس به صورت پشته
های خطی دید که در نتیجه رسیدن سنگهای مذاب به کف اقیانوس و سرد
شدن آنها ایجاد می شوند.
دراز گودال اقیانوسی(Oceanic trench) : گودالی خطی در کف اقیانوس که
در اثر فرورانش یک ورقه به زیر ورقه دیگر ایجاد می شود.
موج P wave) P) : موج لرزه ای حجمی که در جهت انتشار موج زمین
را به سمت عقب و جلوحرکت داده و می لرزاند.
دیرینه لرزه شناختی(Paleo seismic): به تاریخچه
رویدادهای لرزه ای اطلاق می شود که با بررسی لایه های سنگی زیر
سطح و چگونگی انتقال آنها در اثر زمین لرزه در گذشته تعیین می
شود.
شتاب اوج(Peak acceleration) : شتاب را ببینید.
خکزا(Pedogenic) : اشاره به فرایندهایی دارد
که موادی رابه مواد سازنده خک اضافه کرده ،یاموادی رااز آن انتقال
داده ومی برد.
دوره (Period) : زمان لازم برای یک چرخه موج
کامل.
زمین ساخت صفحه ای(Plate tectonic) : تئوری است که شواهد بسیاری آن را
تائید می کنند.این تئوری می گویدپوسته و گوشته بالایی از ورقه
های بزرگ،نازک و نسبتا سخت متعددی تشکیل شده که نسبت به هم در
حرکتند.لغزش روی گسلهایی که مرز ورقه ها هستند موجب زمین لرزه
می شود.گسلهای مختلفی مرز ورقه ها را می سازند.گسلهای تراستی که
در طول آن ورقه فرورانده شده و یا در گوشته هضم می شود،پشته های
میان اقیانوسی که در طول آن پوسته جدید ساخته می شود،گسلهای ترانسفورم
که با لغزش افقی(امتدادلغز) بین ورقه های مجاورهمراه هستند(“زمین
جنبا :تاریخچه تکتونیک ورقه ای “ را ببینید).
پلئیستوسن(Pleistocene) : به فاصله زمانی بین 10.000
سال قبل و 1.650.000سال قبل گفته می شود.به صورت یک اصطلاح توصیفی
برای سنگها یا گسلها به کار می رود که به ترتیب زمان تشکیل سنگ
یا زمان آخرین لغزش گسل را نشان می دهد.گسلهای پلیستوسن را می
توان به عنوان گسلهای فعال در نظر گرفت اما معمولا نرخ فعالیت
آنها کمتر از گسلهای جوانتر است.
توزیع پواسون(Poisson distribution) : توزیع احتمالی
است که حوادث گسسته ای را که در طول زمان به صورت مستقل از هم
رخ داده اند را مشخص می کند.
کواترنری (Quaternary): دوره زمانی که حدودا شامل 65
میلیون سال گذشته است.
پرتوسنجی (Radiometric) : مربوط به اندازه گیری زمان زمین شناسی با استفاده
از رادیوایزوتوپهای مشخص موجود در سنگها و نرخ تجزیه شناخته شده
آنها.
موج ریلی (Rayleigh wave) : موج لرزه ای سطحی که
باعث می شود زمین بدون حرکت عمودی یا متقاطع به صورت بیضوی حرکت
کند.
دوره بازگشت (Recurrence interval) : فاصله زمانی
بین زمین لرزه های بزرگ یک منطقه.دوره بازگشت هم نامیده می شود.
بازتاب(Reflection) : انرژی یا موج یک زمین لرزه که از مرز میان دو بخش
زمین بازتاب (منعکس) می شود.درست مثل اینه که نور را باز می تاباند.
شکست (Refraction): انحراف یا خمیدگی مسیر موج لرزه
ای که در اثر عبور موج از یک ماده به ماده دیگری که خواص الاستیکی
متفاوتی دارد ایجاد می شود.(2) خمیدگی موج سونومی به علت متفاوت
بودن عمق آب در خط ساحلی است.
تحلیل رگرسیون(Regression analysis): :تکنیکی آماری است که برای
پیش گویی روی داده ها انجام می شود تا درجه انطباق یک متغیر وابسته
را با یک یا چند متغیر مستقل تعیین کند.به عبارت دیگر،برای اینکه
ببینیم ایا رابطه علت و معلولی بین دو چیز وجود دارد.
باقیمانده(Residual): اختلاف بین مقدار اندازه گیری شده و مقدار پیش
بینی شده یک کمیت.
دوره بازگشت(Return period) : دوره وقوع مجدد را هم ببینید.
راست بر(Right – lateral) : اگر شما روی گسل ایستاده
اید و درامتداد طول گسل نگاه می کنید،بلوک راست به سمت شما و بلوک
چپ درخلاف جهت شما حرکت می کند، این گسل نوعی گسل امتدادلغز راست
براست(چپ بر را هم ببینید).
حلقه آتش(Ring of fire) : زون لرزه ای که اقیانوس آرام را احاطه کرده
وکمربند آرام هم نامیده می شود.حدود 90درصد زمین لرزه های دنیا
در این جا رخ می دهند.منطقه لرزه ای بعدی (5 تا6 درصد زمین لرزه
های دنیا) کمربند آلپ است که از مدیترانه به سمت شرق تا ترکیه
،ایران شمال هند گسترش دارد.
جبهه گسیختگی(Rupture front) : مرز میان بخشهای
لغزشی وقفل شده(غیر لغزشی )گسل در یک زمین لرزه.گسیختگی روی گسل
اگر در یک جهت باشد گسیختگی یک سویه (Unilateral) نامیده می شود.گسیختگی
ممکن است به صورت مدور و شعاعی به طرف بیرون انتشار یابد یا از
یک نقطه داخلی به سمت دو انتهای گسل انتشار یابد که در این صورت
به آن گسیختگی دو سویه (Bilateral) می گویند.
سرعت گسیختگی(Rupture velocity): سرعتی که دریک زمین لرزه جبهه گسیختگی
با آن سرعت در سطح گسل حرکت می کند.
موجS wave) S ): موج لرزه ای حجمی که به صورت عمود بر جهت انشار موج
،زمین را به جلو و عقب حرکت می دهد.موج برشی هم نامیده می شود.
فوران ماسه ای (Sand boil) : ماسه و آبی که به هنگام زمین لرزه در اثر
آبگونگی در اعماق کم به سطح زمین می رسد.
گسترش بستر اقیانوس (Sea – floor spreading): معکوس شدن قطبین مغناطیسی
را ببینید.
(Secular): به تغییرات طولانی مدتی که به آرامی رخ مدهند
اطلاق می شود. معمولا برای توصیف تغییرات ارتفاع،کج شدگی،و نرخ
استرس و استرین به کار می رود که به دگرشکلی های تکتونیکی طولانی
مدت وابسته اند.مثلا یک رشته کوه آنقدر آهسته ارتفاع می گیرد که
ما آن چه را که رخ داده نمی بینیم،اما می توانیم ارتفاع را در
هر سال اندازه گرفته و ببینیم که بلندتر شده است.
قطعه بندی(Segmentation) : تقسیم یک گسل به گسلهای کوچکتر در طول آن.این
قطعه قطعه شدن نتیجه برخورد گسلهای دیگر به گسل،تغییرات توپوگرافی،یا
منحنی شدن امتداد گسل است.قطعه قطعه شدن باعث می شود که طول گسلش
در یک زمین لرزه به کسری از طول کلی گسل کاهش یافته و بنابراین
بزرگی زمین لرزه را کاهش می دهد.
سیچ (Seich) : رها شدن آبهای محصور شده در نتیجه زمین لرزه.سطح آب استخرهای
شنا به هنگام زمین لرزه دچار نوسان می شود.
نبود لرزه ای (Seismic gap) : بخشی از گسل که در
گذشته زمین لرزه هایی را ایجاد کرده است اما کنون فاقد لرزه است.در
بعضی از گپ های لرزه ای زمین لرزه تاریخی هم وجود ندارد،اما بر
مبنای داده های دیگر،مثل داده های مربوط به حرکت ورقه ها یا اندازه
گیری استرین احتمال وقوع زمین لرزه وجوددارد.
خطر لرزه ای(Seismic hazard) : خطر زمین لرزه ای را ببینید.
لرزه خیزی(Seismicity) : توزیع جغرافیایی و تاریخی زمین لرزه ها.
گشتاور لرزه ای (Seismic moment) : اندازه گیری بزرگای زمین لرزه بر
مبنای مساحت گسیختگی، میانگین لغزش، و نیروی لازم برای غلبه بر
مقاومت چسبندگی سنگها که گسلش این مقاومت را از بین می برد.گشتاور
لرزه ای را می توان ازطیف دامنه امواج لرزه ای هم محاسبه کرد.
خطوط بازتاب یا شکست لرزه ای (Seismic reflection or
refraction line) : سیزموگرافهایی هستند که معمولا در سطح
زمین رسم می شوند تا امواج لرزه ای را که در اثر انفجار ایجاد
می شوند ثبت کرده و انعکاس و انکسار این امواج را که ناشی از ناپیوستگی
سرعت در زمین است ثبت کنند.داده های حاصله برای تفسیر ساختار درونی
زمین به کار می روند.
موج لرزه ای(Seismic wave) : موج الاستیکی که در اثر تکانهای ناگهانی
نظیر زمین لرزه یا انفجار ایجاد می شود.امواج لرزه ای هم در سطح
زمین یا نزدیک سطح آن (امواج ریلای و لاو) و هم در درون زمین(امواج
P وS) حرکت می کنند.
پهنه لرزه ای (Seismic zone) : منطقه لرزه خیزی که احتمالا دچار لرزش
می شود.مثل زون لرزه ای نیو مادرید.
لرزه زا (Seismogenic) : مستعد ایجاد زمین لرزه.
لرزه نگاشت(Seismogram) : در اثرحرکت زمین به هنگام
زمین لرزه ،انفجار،یا عوامل دیگر جنبش زمین توسط لرزه نگار ثبت
می شود.
لرزه نگار(Seismograph) : سیزمومتر را ببینید.
لرزه شناسی(Seismology) : مطالعه زمین لرزه ها و ساختار زمین هم به وسیله
امواج لرزه ای طبیعی و هم به وسیله امواج لرزه ای مصنوعی.
لرزه سنج یا لرزه نگار(Seismometer or seismograph)
: سیزمومتر وسیله ای است که برای ثبت زمین لرزه ها به کار
می رود.به طور کلی،دارای بدنه ای است که به پایه ثابتی متصل است.به
هنگام زمین لرزه ،پایه حرکت می کند اما بدنه ثابت می ماند.حرکت
پایه نسبت به بدنه به ولتاژ الکتریکی تبدیل می شود.ولتاژ الکتریکی
روی کاغذ،نوار مغناطیسی،یا وسیله ثبت دیگری ثبت می شود.این ثبت
یادداشت شده متناسب با حرکت بدنه سیزمومتر نسبت به زمین است،اما
می توان با استفاده ازریاضیات آن را به حرکت مطلق زمین تبدیل کرد.سیزموگراف
اصطلاحی است که به سیزمومتر و قلم ثبات آن اطلاق می شود.
تنش برشی(Shear stress) : ولفه استرس موازی با سطحی
مثل سطح گسل که ناشی از نیروهایی است که به صورت موازی با سطح
اعمال می شوند یا ناشی از نیروهایی است که از سنگهای مجاور اعمال
می شود. وقتی در قفل است و شما به در تکیه می دهید،به در استرس
برشی اعمال می کنید.
موج برشی(Shear wave) : موج S را ببینید.
بره(Slab) : ورقه اقیانوسی که در زون فرورانش به زیر ورقه قاره ای رانده
شده و در گوشته زمین هضم می شود.
سطح خش(Slickensides) : سطوح سنگی خط داری که روی گسل،در اثر حرکت یک
توده سنگی در کنار دیگری ایجاد شده است.
لغزش(Slip) : جابه جایی نسبی نقاطی که قبلا در دو طرف گسل کنار هم بودند،روی
سطح گسل اندازه گیری می شود.
مدل لغزش(Slip model) : مدل جنبشی که مقدار، توزیع و زمان لغزش همراه
بازمین لرزه را توصیف می کند.
نرخ لغزش (Slip rate): میزان سرعتی که دو طرف گسل با آن سرعت نسبت به
هم می لغزند.بااستفاده ازاندازه گیریهای ژئودتیک، جابه جایی ساختارهای
دست ساز بشر،یا جابه جایی عوارض زمین شناسی که می توان سن آنها
را تخمین زد،تعیین می شوند.نرخ لغزش به موازات جهت لغزش غالب اندازه
گیری می شود که جهت لغزش غالب را از جابه جایی قائم یا افقی نشانگرهای
زمین شناسی به دست می آورند.
خک (Soil): در مهندسی،همه مواد سخت نشده روی سنگ بستر.(2) در علوم
خک،لایه های طبیعی ازکانیها یا مواد آلی که به خاطر فرایندهای
خک زایی از نظر ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی،مینرالوژیکی،و مورفولوژیکی
با لایه مادر زیرین متفاوت هستند.(3) به عبارت دیگرخک.
نیمرخ خک(Soil profil) : آرایش عمودی لایه های خک به سمت سنگ بستر.
منشا(source) : نیروهای آزاد شده که امواج صوتی یا لرزه ای را به وجود می آورند.منشا
لرزه ا یهم نامیده می شوند.
شتاب طیفی یا (Spectral Acceleration or SA) (PGAشتاب
اوج): شتابی است که فقط در بخشی از زمین ایجاد می شود..S A
شتابی است که یک ساختمان تحمل می کند،که به وسیله جسمی که روی
یک میله قائم بدون جرم مدل سازی شده که این میله دوره ارتعاش طبیعی
مشابه ساختمان دارد.
طیف(Spectrum) : منحنی است که دامنه و فاز را به
صورت تابعی از فرکانس یا دوره ،یا میزان لرزش هر زمین لرزه نشان
می دهد.
انحراف معیار (Standard deviation): میزان اختلاف داده ها از منحنی که
این منحنی پس ازپلات داده ها روی گراف رسم می شود.یا، ریشه دوم
میانگین مجذور انحراف استانداردها از میانگین داده هاست.انحراف
استاندارد اندازه گیری آماری پرکندگی یا تغییرات است .
ایستگاه(Station) : به محل استقرار وسیله ژئوفیزیکی
گفته می شود.
چسبش- لغزش(Stick – slip) : حرکت سریعی است که بین دو طرف گسل رخ می
دهد هنگامی که دو طرف گسل جدا می شوند.جابه جایی ناشی از لغزش
چسبنده روی گسل انرژی را به شکل امواج لرزه ای آزاد کرده وموجب
زمین لرزه می شود.
اتفاقی(Stochastic) : در مورد فرایندهایی به کار می رود که خصوصیات تصادفی
دارند.
کرنش(Strain) : تغییرات جزئی در طول و حجم به هنگام دگرشکلی زمین که
ناشی از تنشهای تکتونیکی یا عبور امواج لرزه ای است.
نرخ کرنش(Strain rate) : سرعت دگرریختی لیتوسفر در نتیجه حرکات تکتونیکی.
تنش(Stress) : نیروی وارد بر واحد سطح که این نیرو بر روی سطحی در جسم
عمل می کند.در هر نقطه برای مشخص کردن استرس به طور کامل شش مولفه
لازم است: سه مولفه عادی وسه مولفه برشی.
افت تنش(Stress drop) : اختلاف بین استرس یک گسل قبل و بعد از زمین ارزه.
راستا(Strike) : تمایل و جهت یک خط نسبت به شمال که از تقاطع سطح یک
زمین شناسی(مثل یک گسل یا یک لایه) و یک سطح افقی مثل زمین به
وجود می اید.
راستالغز(Strike – slip) : گسل را ببینید.
جنبش نیرومند(Strong motion) : دامنه و دوام بالای
جنبش زمین به ساختمان یا سازه های دیگر آسیب می رساند.
فرورانش(Subduction) : فرایند برخورد و فرورفتن لیتوسفر اقیانوسی به
زیر لیتوسفر قاره ای.
پهنه فرورانش(Subduction zone) : محلی که دو ورقه لیتوسفری به هم برخورد
کرده و یکی به روی دیگری رانده می شود.اغلب زمین لرزه های دنیا
به موازات مرز دو ورقه و یا درون آن رخ می دهند.
گسلش سطحی(Surface faulting) : جابه جایی و گسیختگی که به هنگام لغزش
روی گسل به سطح زمین می رسد.معمولا با دو زمین لرزه کم عمق همراه
است که عمق اپی سنتر هر دو کمتر از 20کیلومتر است.گسلش سطحی میتواندبا
خزش غیرلرزه ای یا فرونشستهای ناشی از فعالیتهای بشری هم همراه
باشد.
موج سطحی(Surface wave) : موج لرزه ای که در سطح زمین حرکت می کند. امواج
لاو و ری لای رایج ترین این امواج هستند.
بزرگای موج سطحی(Surface – wave magnitude) : بزرگا
را بینید.
زمین ساخت(Tectonic) : به فرایندهای دگرشکل کننده
سنگها و ساختارهای حاصله اشاره می کند که در بخشهای وسیعی از لیتوسفر
رخ می دهند.
صفحه های زمین ساختی(Tectonic plates) : ورقه های
بزرگ، نازک، ونسبتا سختی که در سطح خارجی زمیننسبت به هم در حرکتند.
دورلرزه ای (Teleseismic) : اشاره به زمین لرزه هایی دارد که در فواصلی
دورتر از 1000کیلومتری محل اندازه گیری رخ داده اند.
تنش کششی(Tensional stress) : استرسی که اجسام را به طرف بیرون می کشد.این
تنش مولفه تنش عمود بر سطح مورد نظر،مثل سطح گسل، است که از نیروهای
عمودی اعمال شده بر سطح ناشی می شود ویا ناشی از نیروهایی است
که از سنگهای اطراف اعمال می شوند.
گسل راندگی(Thrust fault) : گسل را ببینید.
تاریخ زمانی(Time history) : اعدادی مربوط به زمانهای مختلف(مثل اندازه
گیری جنبش زمین) که در زمانهای ثابتی اندازه گیری شده است.سریهای
زمانی هم نامیده می شود.
گسل تراریخت(Transform fault) : نوعی گسل امتدادلغز که بین عناصر
تکتونیکی ،مثل ورقه های اقیانوسی، لغزش افقی ایجاد می کند.اغلب
ازپشته های اقیانوسی منشا می گیرند.
منحنی زمان سیر(Travel time curve) : گراف مربوط به زمان رسیدن امواج
P یا Sکه در نقاط مختلف به صورت تابعی از فاصله از منشا لرزه ای
ثبت می شود.از روی شیب منحنیهای حاصله می توان سرعت امواج لرزه
ای را درون زمین محاسبه کرد.
سونامی(Tsunami) : موج دریایی محلی یا با منشا دور که ناشی از جابه جایی
های بزرگ مقیاسی است که به هنگام زمین لرزه های بزرگ،ریزشهای بزرگ
زیردریایی،یاانفجارجزایر آتشفشانی ، در کف دریا ایجاد می شود.
سونامی زا(Tsunamigenic) : اشاره به زمین لرزه هایی دارد که معمولا در
زون فرورانش در مرز ورقه ها رخ می دهند.مثل زمین لرزه هایی که
در حاشیه اقیانوس آرام رخ می دهند و سونامی های بزرگی ایجاد می
کنند.
بزرگای سونامی(Tsunami magnitude) : عددی است که برای مقایسه بزرگی سونومی
هایی که به وسیله زمین لرزه های متفاوت ایجاد می شوند به کار می
رود و از روی لگاریتم بزرگترین دامنه موج سونامی محاسبه می شود
که لگاریتم بزرگترین دامنه موج سونامی را از روی فاصله از منشا
سونامی اندازه گیری می کنند.
توربیدایت(Turbidites) : نهشته های کف دریا که به واسطه شکافهای شیب
دار بزرگ تشکیل شده ودر جایی نهشته می شوندکه رودها دلتاهای بزرگی
ایجاد می کنند.این شکافهای پر شیب در اثر تکانهای لرزه ای یا بار
رسوبی بیش از اندازه به وجود می ایند.انطباق زمان پیدایش توربیدایتهای
بعضی از دلتاهای شمال غرب اقیانوس آرام نشان می دهد که این رسوبات
در اثر زمین لرزه ایجاد شده اند.
سرعت(Velocity) : سرعتی که یک نقطه روی زمین به هنگام زمین لرزه حرکت
می کند.
ساختار سرعتی(Velocity structure) : مدل ناحیه ای
کلی برای پوسته که ساختار پوسته را با استفاده از سرعتهای لرزه
ای متفاوت نشان می دهد.
جبهه موج(Wave front) : جبهه گسیختگی را ببینید.
طول موج(Wavelength) : فاصله میان نقاط متوالی که روی یک موج دامنه و
فاز یکسانی دارند(مثل دو قله موج متوالی ).